آمار فدایی - دلبسته یاران خراسانی خویشم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 133
بازدید دیروز : 448
کل بازدید : 838953
تعداد کل یاد داشت ها : 532
آخرین بازدید : 103/9/13    ساعت : 2:7 ص
تاریخ روز

چادرنشینی خانواده بی‎پول در بهشت زهرا (+عکس)

این بار دومی است که وسایل زندگی خود را در گوشه‌ای از خیابان چیده‌اند و تمام تلاش خود را برای پنهان شدن از نگاه سنگین عابران کنجکاو به کار می‌گیرند.

به گزارش جام جم آنلاین، درباره خانواده‌ای حرف می‌زنیم که این روزها مهمان بی‌پناه بهشت زهرا شده و در فاصله‌ای 500 متری از ضلع شرقی ایستگاه متروی حرم مطهر زیر یک درخت توت اسباب اثاثیه خود را تلنبار کرده‌اند.

دو دختر و مادرشان درون چادر نشسته‌اند، پدر خانواده هم که پنجاه و شش ساله است، می‌گوید: از بیست و پنجم اسفند و وقتی پولی برایمان باقی نماند تا رهن و اجاره خانه را پرداخت کنیم، ناچار به این محل آمده‌ایم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

این خانواده تا مدتی قبل در آپارتمانی 45 متری در سرآسیاب ملارد زندگی می‌کردند. آنها برای اجاره خانه یک میلیون تومان پول پیش داده بودند و ماهی 250 هزار تومان هم اجاره پرداخت می‌کردند، اما وقتی پدر خانواده از کار بیکار شد، اجاره‌ها هر ماه پس از ماه دیگر عقب افتاد و در حالی که زمان قرارداد به پایان رسیده بود صاحبخانه تصمیم گرفت یک میلیون تومان به پول پیش خانه اضافه کند، آنها هم که نمی‌توانستند از پس پرداخت اجاره خانه بربیایند ناچار وسایلشان را بار ماشین کرده و به این محل آمدند تا بلکه مسئولان وضع آنها را دیده و فکری به حالشان کنند.

مرد میانسال ادعا می‌کند تراشکار است، اما به بیماری صرع مبتلاست و هرازگاهی به خاطر حمله عصبی تشنج به سراغش می‌آید.

او ادامه می‌دهد: هر جا یک مدت کار می‌کنم تا وقتی که دچار تشنج نشده‌ام خوب است، اما وقتی تشنج می‌کنم صاحبکارها ترجیح می‌دهند دیگر برایشان کار نکنم، به همین دلیل نمی‌توانم درآمد ثابتی داشته باشم.

سال 86 بود که برای اولین بار خبر خیابان‌نشینی این خانواده با تیتر «سکونت زیر پل حافظ» در صفحه جامعه روزنامه جام‌جم منتشر شد.

به گفته مرد میانسال، آن موقع بهزیستی دو میلیون تومان کمکشان کرد و آنها توانستند سرپناهی برای خود فراهم کنند، اما پس از مدتی دوباره اوضاع اقتصادی آنها وخیم شد و کارشان به خیابان‌نشینی رسید. حالا که برای دومین بار این خانواده مجبور شده‌اند اسباب و اثاثیه خود را به خیابان ببرند مسئولان و سازمان‌های حمایتی دولتی و خصوصی و نیکوکارانی که قصد کمک به این خانواده را دارند باید به شکلی به آنها کمک کنند که این خانواده حداقل صاحب سرپناهی شوند یا حداقل برای نان‌آور خانواده شغل مناسبی پیدا شود تا او بتواند از عهده مخارج زندگی برآید و مدتی بعد برای سومین بار داستان خیابان‌نشینی او نقل محافل خبری نشود.






      

انا لله و انا الیه راجعون

دیپلمات مست عرب

کاپیتولاسیون اسلامی و کاپیتولاسیون شاه؟؟؟؟؟

قانون در مجلس بردند، در آن قانون اولا ما را ملحق کردند به پیمان وین و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین که تمام مستشاران نظامی آمریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداریشان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند؛ اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور

کند، زیرپا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلو او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارد محاکمه کنند! بازپرسی کنند! باید برود آمریکا! آنجا در آمریکا اربابها تکلیف را معین کنند! دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویب نامه را در چند روز پیش از این، برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام وقعود، مطلب را تمام کردند و باز نفسشان در نیامد. در این چند روز این تصویب نامه را بردند به مجلس شورا و درآنجا صحبتهایی کردند، مخالفتهایی شد، بعضی از وکلا هم مخالفتهایی کردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند، با کمال وقاحت گذراندند، دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگهای آمریکا پست تر کردند. اگرچنانچه کسی سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست از او میکنند، اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی، شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از آمریکا. آمریکا گفت این کار باید بشود (لابد اینجور است) بعد از سه چهار روز, وام دویست میلیون دلاری تقاضا کردند ......... ایران خودش را فروخت برای این دلارها ...... ما را جزو دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، در ازای وام 200 میلیون که 300 میلیون پس بدهند. نظامیان آمریکایی، مستشاران نظامی آمریکایی به شما چه نفعی دارند؟ آقا اگر این مملکت اشغال آمریکاست پس چرا اینقدر عربده می کشید، پس چرا اینقدر دم از ترقی می زنید؟ اگر این مستشاران نوکر شما هستند پس چرا از اربابها بالاترشان می کنید؟ پس چرا از شاه بالاترشان می کنید. اگر نوکرند مثل سایر نوکرها با آنها عمل کنید. اگر کارمند شما هستند مثل سایر ملل که با کارمندانشان عمل می کنند، شما هم عمل کنید. اگر مملکت ما اشغال آمریکاییست پس بگویید ........ ما زیر چکمه آمریکا برویم چون ملت ضعیفی هستیم؟! چون دلار نداریم؟! آمریکا ازانگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر اما امروز سر و کارما با این خبیث هاست، با آمریکاست. رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما. امروز منفورترین افراد بشر است پیش ملت ما.

باید هیاهو کنید، باید بریزید وسط مجلس، به هم باید بپرید که نگذرد این مطلب، به صرف اینکه من مخالفم درست می شود؟! دیدید که می گذرد، پس نگذارید یک همچو مجلسی وجود پیدا کند، از مجلس بیرونشان کنید. ما این قانون را که در مجلس واقع شد، قانون نمی دانیم. ما این مجلس را مجلس نمی دانیم. ما این دولت را دولت نمی دانیم، اینها خائنند به مملکت ایران، خائنند).

امام خمینی (ره) به ایراد سخنرانی اکتفا نکردند و در همان روز، اعلامیه ای روشن و غنی نیز علیه احیای کاپیتولاسیون صادر کردند. در بخشی از این اعلامیه که با آیه (نفی سبیل) (لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا) شروع شده بود، چنین آمده است: (آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه می گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت و به طورقاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس به پیشنهاد دولت سند بردگی ملت ایران را امضا کرد؟ اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به آمریکا داد، قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما، قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم، ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود؟ حیثیت دادگاه های ایران را پایمال کرد؟ به ننگین ترین تصویب نامه

دولت سابق با پیشنهاد دولت حاضر بدون اطلاع ملت رای مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت آمریکایی ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی آمریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؟ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارد، چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است و دولت ایران محتاج به دلار. امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن دو هزار و پانصد ساله، با لاف هم ردیف بودن با ممالک مترقیه، به ننگین ترین و موهن ترین تصویب نامه غلط دولتهای بی حیثیت رای می دهد و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند و با سرافرازی هرچه تمامتر، دولت از تصویب غلط دفاع می کند و مجلس رای می دهد. از برخی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به

دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی پیشنهاد کرده اند و هیچکدام زیر بار این اسارت نرفته اند، تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می دهد ......... آمریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویب نامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند تصویب و اجرا کنند. آمریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و بدتر از آن می نماید).

دواتگری تصریح کرد: در همان بررسی‌های اولیه، تعداد 5 بطری مشروبات الکلی از نوع ودکا از خودروی سیاسی پیدا شد که یک بطری بر اثر ضربه وارده شکسته و یک بطری خالی و 3 بطری هم پلمپ شده و سالم کشف شد و با توجه به وجود مشروبات الکلی در این خودرو 3 ساعت پس از آن یعنی ساعت 8 صبح در بیمارستان امام حسین(ع) از راننده این خودروی سیاسی تست الکل صورت گرفت و با توجه به این تست‌های انجام شده 2.87 درصد الکل در خون این دیپلمات وجود داشت.

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در ادامه اظهار داشت: راننده خودروی سیاسی فردی است 29 ساله به نام یاسر بن محمد علی یمی وابسته به سفارتخانه عربستان در ایران و نامبرده دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از عربستان است که از دی ماه سال 1389 وارد ایران شده و کارمند بخش کنسولی سفارت عربستان در تهران است.

وی با اشاره به محل سکونت این دیپلمات افزود: این دیپلمات سفارتخانه عربستان در فرمانیه، خیابان دیباجی، نبش خیابان محمود نوریان کوچه پیرنیا، کوچه گل سکونت دارد.

دواتگری تصریح کرد: این دیپلمات عربستانی دوره زبان فارسی و انگلیسی را در دانشگاه بین‌المللی قزوین گذرانده و به زبان فارسی مسلط است و روابط عمومی خوبی هم دارد.

* بازگشت دیپلمات عربستانی از پارتی شبانه

نماینده مردم عجب‌شیر و مراغه در خانه ملت تردد این دیپلمات در خیابان‌های تهران پیش از طلوع آفتاب را تامل‌برانگیز دانست و گفت: با توجه به اینکه غالبا عوامل دیپلمات سفارتخانه‌ها از ساعت 9 صبح به بعد در محل کار خود حاضر می‌شوند، تردد نامبرده در این ساعت یعنی 5.46 صبح در محور شرق به غرب بلوار ارتش قابل تامل است همچنین حدود 2.87 درصد که سه ساعت پس از تصادف در تست الکل وی مشاهده شد این مسئله را به ذهن متبادر می‌کند که وی از پارتی شبانه بازمی‌گشت.

*پرداخت غرامت از سوی سفارت عربستان ضروری است

وی افزود: با توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی حداکثر سرعت مجاز در بلوار ارتش 80 کیلومتر است در حالی که سرعت خودروی سیاسی بیش از 130 کیلومتر در ساعت بوده  و با توجه به اتمام بیمه‌نامه خودرو به نظر می‌رسد عوامل سفارت عربستان توجهی به موضوع جانبی خودرو نداشته و لذا از سوی عوامل سفارتخانه عربستان پرداخت غرامت لازم و ضروری است.

* وزارت امور خارجه هر چه سریعتر دیپلمات عربستانی را اخراج کند

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در ادامه گفتگوی خود با باشگاه خبرنگاران به عملکرد وزارت امور خارجه در این رابطه اشاره کرد و گفت: چند نکته در این زمینه وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ نخست آنکه دیپلمات‌ها طبق قوانین بین‌المللی دارای مصونیت هستند و ما از آن جایی که پایبند به تعهدنامه‌های بین‌المللی هستیم، نمی‌توانیم اقدامی در این زمینه انجام دهیم و به همین دلیل قوه قضائیه هیچ اقدامی انجام نداد بنابراین لازم است وزارت امور خارجه هر چه سریعتر نسبت به اخراج دیپلمات عربستانی اقدام کند.

وی افزود: نکته سوم آنکه تعلل و یا بی‌تفاوتی وزارت امور خارجه در روزهای اخیر و اینکه سکوت اختیار کرده است به هیچ وجه قابل پذیرش نبوده و وزارت امور خارجه باید جوابگو باشد.

*دیپلمات عربستانی سابقه شرب خمر داشته است

دواتگری در ادامه گفتگوی خود به سابقه "شرب خمر" این دیپلمات سفارتخانه عربستان در تهران اشاره کرد و گفت: با توجه به اینکه در ایام تعطیلات پیگیر این ماجرا بودم، چند نسخه سوابقی را بدست آوردم که این دیپلمات پیش از این هم به خاطر شرب خمر در بیمارستان‌های تهران بستری شده و حتی یک بار وضعش به قدری وخیم می‌شود که وی را با هواپیمای اختصاصی به عربستان منتقل می‌کنند. این دیپلمات قبل از حادثه اخیر سابقه شرب خمر و بستری در بیمارستان را داشته است، به طوری که در سوابقی که بدست آوردیم در بیمارستان عرفان و بیمارستان نیکان به دلیل شرب خمر بیش از حد بستری شده است چرا که در تاریخ 8 فروردین 90 رأس ساعت 16:09 در بیمارستان بستری شده است.

* کوتاهی وزارت امور خارجه در خصوص دیپلمات مست عربستان

مهدی دواتگری تأکید کرد: باید وزارت امور خارجه به این پرسش پاسخ دهد که چرا علی‌رغم اینکه این دیپلمات سابقه شرب خمر داشته است این فرد را به عنوان عنصر نامطلوب از کشور اخراج نکرده است؟ چرا با گذشت حدود 20 روز از این حادثه وزارت امور خارجه اقدام جدی در خصوص این دیپلمات به عمل نیاورده است

*ماجرای بازداشت 48 ساعته دیپلمات ایرانی در عربستان

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در بخش دیگری از گفتگوی خود به موضوعی اشاره کرد که تا به حال رسانه‌ای نشده است.

وی افزود: چند ماه پیش و در جریان ناآرامی‌های عربستان، دیپلمات ایرانی مستقر در عربستان زمانی که از محل تجمع مخالفان دولت عربستان عبور ‌می‌کرد، به صورت طبیعی برای لحظاتی می‌ایستد و این مردم را نظاره می‌کند که در این هنگام پلیس عربستان بر خلاف تعهدات بین‌المللی که دیپلمات‌ها مصونیت دارند، او را دستگیر و به مدت 48 ساعت بازداشت می‌کنند و پس از 48 ساعت مستقیم او را از زندان به فرودگاه منتقل و از عربستان اخراج می‌کنند که این اقدام کاملا بر خلاف تعهدات بین‌المللی است.

دواتگری تصریح کرد: ولی وزارت امور خارجه در حالی که از این دیپلمات عربستانی مستنداتی دارد به طوری که او شرب خمر کرده و یک نفر ایرانی را نیز کشته است، هیچگونه اقدام عملی انجام نمی‌دهد

شاه بی غیرت را روسفید کردید ، پا بندان به تعهد نامه های بین المللی

کجایند فرزندان روح الله؟






      

  حاج خانوم خسته نباشید چرا ناراحتید؟  

 -30 ساله از بعد از ظهر چهارشنبه ذوق دارم که زودتر پنجشنبه بیاد، بیام سر قبر پسرم باهاش حرف بزنم. امروز اومدم سوار اتوبوس بشم، جا نداشت. مَردم هولم دادن از اتوبوس افتادم زمین. خیلی کمرم درد می کنه. ولی به خاطر این ناراحت نیستم...

فکر کنم پسرم از دستم ناراحته چون بعد 30 سال اولین باره که هرکاری می کنم نمیتونم قبرشو بوس کنم...
 

من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم***عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند






      

 کمتر از 2 ماه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذشت که زمزمه هایی از عدم اقبال مردمی نسبت به حکومت اسلامی از سوی گروه های روشنفکر به گوش می رسید.

بولتن نیوز  ، این گروه ها که توانسته بودند در میان جامعه مدنی آن زمان و افراد صاحب قلم و رسانه نفوذ قابل توجهی داشته باشند با القای این موضوع که مردم خواهان حکومت های دموکراتیک(سوسیالیست و لیبرالیست) هستند همواره بر موج تبلیغاتی سوار شده و فضای یاس و ناامیدی را در جامعه نسبت به اجرای احکام اسلام گسترش می دادند؛ حال بماند که این عمده این گروه ها تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی کمترین اقبال عمومی را در مردم داشتند و در بسیاری از موارد نیز نقش افشاگر را برای ساواک ایفا کردند.

امام امت نیز با اطمینان خاطر از آرای مردمی و جهت قطع وسائس خناس از گوش مردم انقلابی ایرانی، فرمان برگزاری همه پرسی را صادر نمودند و از امت خود خواستند تا با رای به جمهوری اسلامی-نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر- خط قرمز خویش را به دشمنان نشان دهند.

بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات نیز حضرت امام با صدور پیامی رادیویی و تلوزیونی ضمن تقدیر از اقدام مردم، مسائل مهمی را مطرح نمودند. اگرچه این همه پرسی دارای جوانب متعددی می باشد که هر کدام از آنها نیاز به بررسی دارد اما نگاهی به نخستین پیام تلوزیونی حضرت امام پس از برگزاری رفراندم حاوی نکات ارزنده ای است که بی ارتباط با مقطع فعلی نمی باشد.


 

صبحگاه 12 فروردین روز نخستین حکومت اللَّه است‏...

تعبیر حضرت امام از آرای عمومی به جمهوری اسلامی، تعبیری بود که بسیاری را به شگفت آورد؛ ایشان پیش از پیام تلوزیونی خود به ملت ایران، در پیامی مکتوب ضمن تشکر و قدردانی از مردم، در توصیف این روز بزرگ اشاره داشتند:

«صبحگاه 12 فروردین روز نخستین حکومت اللَّه است‏...»(صحیفه امام، ج‏6، ص: 453)

اگرچه این تعبیر در ابتدای امر اندکی ثقیل به نظر می رسد اما نوجه به مفاد پیام تلوزیونی ایشان، باز گو کننده رمز این تعبیر می باشد.

در نخستین پیام حضرت امام، سه محور اصلی وجود دارد که تحقق آنها مسلما تحقق حکومت الله و مقصد انبیا الهی می باشد که عبارتند از:

1- اجرای احکام اسلام 2- تقویت مستضعفین 3- تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی جهت رشد انسانی

اجرای احکام اسلام

اجرای احکام اسلامی و معرفی اسلام ناب به همه جهانیان از جمله بنیادی ترین اهداف پیامبر اسلام بوده است که همواره و در همه مراحل سعی در شناساندن و تبلیغ اسلام از سوی ایشان به چشم می خورد که حضرت امام در این باره فرمودند:

«وعده خداوند تعالى نزدیک است‏... تاکنون این راهى را که پیمودیم براى تبعیت از اسلام و احکام اسلام بوده است و ما اسلام را باید معرفى کنیم به عالم؛ و اگر چنانچه آن طور که اسلام هست معرفى بشود به عالم، عالم توجه به اسلام پیدا مى‏کند. متاعِ مسلمینْ متاعِ ذى قیمتى است لکن عرضه باید بشود   .

لکن همه مکلفیم که احکام اسلام را مراعات کنیم. باید بازار ما بازار اسلامى باشد؛ بازار ما از بى‏انصافى باید شستشو بشود. باید دولت ما و همه دولتهایى که بعدها مى‏آیند همه‏روى موازین اسلامى باشد، وزارتخانه‏ها روى موازین اسلامى‏باشند، ادارات دولتى روى موازین اسلامى باشند. باید مملکتى که رنگِ طاغوت دارد مبدل بشود به مملکتى که رنگِ اللَّه دارد. باید مملکت طاغوتى به مملکت الهى تبدیل بشود.»

تقویت مستضعفین‏

«مستضعفین» و توجه به ایشان از جمله دغدغه های مهم حضرت امام بوده است که از طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان عمر شریف ایشان در پیام ها، نامه ها و سخنرانی های معظم له قابل درک می باشد.

تحقق حکومت مستضعفین نیز از جمله وعده های الهی می باشد که قرآن کریم در این باره بشارت می دهد:

«وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثین‏»(قصص، آیه 5)

بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز پس از برگزاری همه پرسی در این باره اشاره می دارند:

«در جمهورى اسلامى ظلم نیست. در جمهورى اسلامى این طور مسائلى که زورگویى باشد نیست. فقیر و غنى؛ نمى‏تواند طبقه غنى بر طبقه فقیر زور بگوید، نمى‏تواند استثمار کند، نمى‏تواند آنها را با اجر کم وادار به عملهاى زیاد بکند. باید مسائل اسلامى حل بشود در اینجا و پیاده بشود...و من به همه اقشار ملت- به تمام- عرض مى‏کنم که در اسلام هیچ امتیازى بین اشخاص غنى و غیر غنى، اشخاص سفید و سیاه، اشخاص [و] گروههاى مختلف، سنّى و شیعه، عرب و عجم، و ترک و غیر ترک- به هیچ وجه- امتیازى ندارند.

اقلیتهاى مذهبى حقوقشان رعایت مى‏شود؛ اسلام به آنها، براى آنها احترام قائل هست. براى همه اقشار احترام قائل است. کردها و سایر چیزها- سایر دستجاتى که هستند و زبانهاى مختلف دارند، اینها همه برادرهاى ما هستند و ما با آنها هستیم و آنها با ما هستند»

 

تامین آزادی های سیاسی و اجتماعی

از جمله تهمت هایی که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نسبت به نظام اسلامی روا داشته می شد، مسئله آزادی های سیاسی و اجتماعی بود که مخالفان همواره از آن به عنوان دیکتاتوری دینی یاد می کردند.

استاد مطهری به عنوان یکی از تئورسین های انقلاب اسلامی با ارائه تعریف از حدود و صغور آزادی در اسلام و ارائه سخنرانی های متعدد-که بعدها با عنوان کتاب «آزادی معنوی» منتشر شد- به سرعت در این خصوص ابهام زدایی نمودند و حضرت امام نیز در پیام تاریخی خود پس از 12 فروردین در خصوص این مهم اذعان داشتند:

«اختناق در اسلام نیست؛ آزادى است در اسلام براى همه طبقات: براى زن، براى مرد، براى سفید، براى سیاه، براى همه. مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند نه از حکومت؛ از خودشان بترسند که نبادا خلاف بکنند. حکومت عدل [از] خلافها جلوگیرى مى‏کند، جزا مى‏دهد. ما از خودمان باید بترسیم که خلاف نکنیم و الّا حکومت اسلام خلاف نخواهد کرد. دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست، زجرهاى سازمان امنیت دیگر در کار نیست؛ دیگر نمى‏توانند پاسبانها به ما زور بگویند و به ملت ما زور بگویند. دیگر نمى‏تواند دولت به ملت زور بگوید؛ دولت در حکومت اسلامى در خدمت ملت است، باید خدمتگزار ملت باشد. و ملت چنانچه نخست وزیر هم یک وقت ظلم کرد، در دادگاهها از او شکایت مى‏کند و دادگاهها او را در دادگاه مى‏برند؛ و جرم او اگر ثابت شد، به سزاى اعمالش مى‏رسد. این دیگر آن طور نیست که در اسلام بین نخست وزیر و بین غیر نخست وزیر فرق داشته باشد.»

این پیام می تواند معیار بسیار مناسبی برای مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی باشد تا کارنامه خود را با این سنگ میزان بسنجند و عیار کار خود را به دست آورند.

 






      

مهر: مدارک شهادت حضرت زهرا(س) در کتب اهل سنت مانند ابن قتیبه، ابن شهر آشوب، شهرستانی، ذهبی، عمر رضا کحاله، یعقوبی، بلاذری، ابن ابی الحدید و شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی آمده است که در این مجال مروری بر آنها خواهیم داشت.ظلم و ستم در حق تنها بازمانده رسول خدا(ص)، حضرت زهرا(س) و شهادت آن بانوی یگانه، حقیقتی غیر قابل انکار و از مسلمات تاریخ اسلام است. به گونه ای که هیچ فردی را یارای انکار و رد آن نیست، چرا که مورخان و محدثان عامه و خاصه علی رغم فشارها و محدودیتهایی که در طول تاریخ همواره متوجه ایشان بوده است، باز هم به گونه های مختلف و بیان های گوناگون به آن پرداخته اند به طوری که هر انسان محقق و بدون تعصب با مراجعه به مصادرِ متقن و منابعِ دست اول مسلمانان، اعم از شیعه و سنی آن را خواهد یافت.

در این مختصر برآنیم تا با آوردن چند نمونه از تصریحات علما و بزرگان اهل سنت، از هر گونه استبعاد و رد کردن این وقایع تلخ تاریخی، و هرگونه شبه افکنی در میان جوانان جلوگیری کنیم.

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیب دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة) در گذشته سال 276 هجری، در کتاب خود بنام الامامة والسیاسة جلد اول صفحه 12، چاپ سوم، 2 جلد در یک مجلد، تحت عنوان کیفَ کانَت بیعة علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه (علی کرم الله وجهه چگونه بیعت کرد) با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاری روایت کرده که گفت: همانا روزی ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سرپیچی کرده و نزد علی جمع شده بودند، سراغ گرفت. پس عمر را به دنبال آنها ـ که در خانه علی جمع شده بودند ـ فرستاد، پس آنها از خارج شدنِ از خانه خودداری نمودند، در این هنگام عمر دستور داد که هیزم حاضر کنید و خطاب به اهل خانه گفت: «قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست باید خارج شوید و الا خانه را با اهلش به آتش می کشم.» شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض، آیا می دانی در این خانه فاطمه است؟! عمر گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد!

در همان کتاب جلد 1 صفحه 13 با ذکر سند می گوید: ... پس از چندی که گذشت عمر به ابوبکر گفت بیا تا نزد فاطمه برویم، چرا که ما او را به غضب درآورده ایم. پس به اتفاق یکدیگر نزد فاطمه رفته واز او اجازه ورود گرفتند، لکن فاطمه به آنها اجازه ورود نداد، ناچار نزد علی آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آنها را بر فاطمه وارد کرد. پس همین که آن دو نزد فاطمه نشستند، فاطمه صورت خود را به دیوار برگرداند. در این هنگام آن دو به فاطمه سلام کردند، لکن او جواب سلام آنها را نداد، لذا ابوبکر شروع به سخن کرده و گفت: ای حبیبه رسول خدا آیا ما در مورد ارث پیامبر و همچنین در مورد شوهرت تو را به غضب درآوردیم؟ فاطمه گفت: چه می شود تو را، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد ارث نبریم! سپس فاطمه گفت: آیا اگر حدیثی از پیامبر را به یاد شما بیاورم قبول می کنید، و به آن اعتقاد پیدا می کنید؟ عمر و ابوبکر گفتند: آری. پس فاطمه گفت: شما را به خدا قسم آیا از پیامبر نشنیدید که می گفت: «رضایت فاطمه، رضایت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است».
عمر و ابوبکر گفتند: آری از پیامبر شنیدیم. فاطمه گفت: پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد می گیرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآوردید و مرا راضی نکردید، و هرگاه پیامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکایت خواهم کرد. در این هنگام، ابوبکر شروع به گریه کرد در حالی که فاطمه گفت: به خدا قسم تو را (ابوبکر) در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد.

ابن شهر آشوب سروی (درگذشته سال 588هجری) در کتاب المناقب خود جلد سوم صفحه 132 از کتاب المعارف ابن قتیبه دینوری در بیان ذکر اولاد فاطمه(س) چنین نقل می کند؛ فرزندان فاطمه عبارتند از: حسن ،حسین، زینب، ام کلثوم و محسن که همانا از ضربه قنفذ کشته شد. لازم به تذکر است که در چاپهای امروزی کتاب المعارف ابن قتیبه چنین آمده است: پس علی دارای چند فرزند شد به نامهای حسن، حسین، ام کلثوم و زینب کبری که مادرشان فاطمه دختر رسول خدا(ص) بود، لکن محسن ابن علی در سن کودکی به هلاکت رسید!

ذهبی مورخ مشهور (در گذشته سال 748هجری) در کتاب خود بنام «لسان المیزان» جلد اول صفحه 268، شماره 824 تحت عنوان «احمد» با ذکر سند می گوید: «محمدبن احمد حماد کوفی» (از حافظین حدیث اهل سنت) گفته است: «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه(س) زد که محسن از او سقط شد».

عمر رضا کحاله از علمای معاصر اهل سنت، در کتاب خود بنام «اعلام النساء» چاپ پنجم بیروت سال 1404- قسمت حرف«فاء» فاطمة بنت محمد صلی الله علیه وآله با ذکر سند می گوید: تا آنکه ابوبکر از عده ای که از بیعت با او سر باز زده و تخلف کرده بودند و نزد علی بن ابیطالب(ع) جمع شده بودند? مانند عباس و زبیر و سعد بن عباده سراغ گرفت، و آنها در خانه فاطمه(س) از بیعت با ابوبکر باز نشسته بودند. پس ابوبکر، عمر بن الخطاب را به سوی آنان فرستاد. عمر روانه منزل فاطمه شده و فریاد کشید و آنان را به خارج از خانه جهت بیعت فراخواند. آنان از بیرون آمدن خودداری کردند، در این هنگام عمر هیزم طلبیده و گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست یا از خانه خارج می شوید و یا آنکه خانه را با اهلش به آتش می کشم. شخصی به عمر گفت: ای ابا حفض (کنیه عمر)، در این خانه فاطمه است! عمر گفت: اگر چه فاطمه در این خانه باشد، آن را به آتش می کشم!

یعقوبی در تاریخ خود جلد دوم صفحه 137 چاپ بیروت تحت عنوان «ایام ابی بکر» (دوران حکومتی ابوبکر) نقل می کند: زمانی که ابوبکر مریض شد، یعنی در همان مرضی که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عیادت او رفته و از او پرسید: ای خلیفه پیامبر حالت چگونه است؟ ابوبکر گفت: همانا من بر هیچ چیز تأسف نمی خورم مگر بر سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم...اما آن سه چیز که انجام دادم و ای کاش انجام نداده بودم: ای کاش قلاده خلافت را به گردن نینداخته بودم.... ای کاش خانه فاطمه را تفتیش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ می کردند.

احمدبن یحیی معروف به «بلاذری» در گذشته سال 279 هجری در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» چاپ مصر جلد اول صفحه 586 تحت عنوان «امر السقیفة» (گزارشی از سقیفه) حدیث شماره 1184 می گوید: ابوبکر برای بیعت گرفتن از علی(ع) به دنبال وی فرستاد، پس علی(ع) بیعت نکرد. در این هنگام عمر با شعله ای آتش روانه ی خانه ی علی علیه السلام شد. فاطمه(ع) در پشت درب با او مواجه شده و گفت: ای پسر خطاب آیا تو را در حال آتش زدن خانه ام می بینم؟ عمر گفت: آری! و آن چنان به این عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود.

بلاذری در همان کتاب، صفحه 587، حدیث شماره 1188 از ابن عباس روایت می کند: زمانی که علی از بیعت خودداری نمود و در خانه کناره گیری کرده بود، ابوبکر عمر را به سوی علی فرستاد و به وی دستور داد علی را با بدترین صورت نزد من حاضر کن! پس چون عمر نزد علی آمد، بین آن دو سخنانی رد و بدل شد. علی گفت: ای عمر بدوش که نیمی از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنین بر امارت و حکومت ابوبکر حریص کرده چیزی نیست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!

ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود جلد بیستم صفحه 16 و 17 تحت عنوان ایراد کلام أبی المعالی الجوینی فی أمر الصحابه و الرد علیه(نقل اعتراضات أبی المعالی جوینی در امور صحابه و رد برآن) می گوید: اگر گفته شود که خانه فاطمه مورد هجوم واقع شد، و صیانتش شکسته شد به خاطر حفظ نظام اسلام و به خاطر جلوگیری از تفرقه مسلمانان، چرا که مسلمانان آن زمان از دین بر می گشتند و دست از اطاعت بر می داشتند، در جواب گفته می شود که: همین کلام و جواب را بدهید آنجا که در جنگ جمل هودج عایشه مورد هتک واقع شد (چرا که عایشه بر علیه خلیفه رسمی مسلملنان قیام کرده) و هودج او مورد حمله قرار گرفت تا آنکه ریسمان اطاعت پاره نشود و اجتماع مسلمین از هم نپاشد و خون مسلمانان به هدر نرود. پس وقتی که جائز باشد حمله به خانه فاطمه به خاطر امری که هنوز واقع نشده بود، بدون شک جائز است حمله به هودج عایشه به خاطر امری که واقع شده بود.

شهاب الدین احمد معروف به ابن عبد ربه اندلسی در کتاب العقد الفرید، جلد 4 صفحه 260 چنین می نویسد: علی و عباس و زبیر در خانه فاطمه نشسته بودند تا اینکه ابوبکر، عمر را فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه بیرون کند، و به او گفت اگر بیرون نیامدند با آنان نبرد کن. عمر ابن خطاب با مقداری آتش به سوی خانه فاطمه رهسپار شد تا خانه را به آتش بکشد. در این هنگام فاطمه با او روبرو شد و گفت: ای فرزند خطاب آمده ای خانه ما را بسوزانی! عمر گفت: بلی، مگر اینکه شما نیز آن کنید که امت کردند(بیعت با ابوبکر)






      
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >