اخبار رسیده به خبرنگار «اصولگرا» حاکی است برای پر شدن ورزشگاه به هر استان سهمیه 2 الی 3 هزار نفری اختصاص داده شده که استانها موظفند این تعداد را برای آن روز در تهران و ورزشگاه آزادی حاضر نمایند.
اخبار رسیده به خبرنگار «اصولگرا» حاکی است برای پر شدن ورزشگاه به هر استان سهمیه 2 الی 3 هزار نفری اختصاص داده شده که استانها موظفند این تعداد را برای آن روز در تهران و ورزشگاه آزادی حاضر نمایند.
گروه سیاسی: رئیس ستاد مشترک انتخابات اقوام ایرانی گفت: برخی از چهره های اصلاح طلب، نمایندگان ادوار اصلاح طلب و دبیران کل جبهه احزاب مستقلین و ستاد مشترک انتخابات اقوام ایرانی در دیداری با سید حسن خمینی خواستار کاندیداتوری وی در انتخابات شدند اما سید حسن گفت: که کاندیدا نمی شود ولی باید کاندیدای توانمند را بیابید و خواستار حضور وی شوید.
به گزارش بولتن، محمد محمد رضائی نماینده سابق بیجار در گفت و گو با خبرنگار بولتن نیوز با بیان اینکه حدود پنجاه فعال سیاسی اصلاح طلب شب گذشته با سید حسن خمینی فرزند یادگار امام دیدار داشتند گفت: در این دیدار که برخی از نمایندگان اصلاح طلب ادوار مجلس، دبیران کل جبهه احزاب مستقلین و اعضاء ستاد مشترک انتخاباتی اقوام ایرانی حضور داشتند، در دفتر سید حسن خمینی در مرقد امام انجام شد.
وی با بیان اینکه در این جلسه در خصوص مشکلات فعلی کشور و همچنین انتخابات پیش رو مباحثی مطرح گردید گفت حاضرین از سید حسن خمینی تقاضا کردند تا کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شود اما وی گفت که حاضر به کاندیداتوری نیست و شماها که افرادی موثر و تأثیرگذار جامعه هستید باید کاندیدای توانمند را بیابید و خواستار حضور وی در انتخابات شوید.
نماینده سابق بیجار در مجلس تأکید کرد حاضرین در جلسه از سید حسن خمینی خواستند که در عرصه انتخابات حضوری فعال داشته باشد و اگر شخصاً کاندیدا نمی شود با رایزنی با هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و سید محمد خاتمی آنها را برای کاندیداتوری مجاب کند.
محمد رضائی افزود سید حسن خمینی در این جلسه اعلام داشت که مشکلاتی در کشور وجود دارد و باید در جهت رفع آنها تلاش کرد.
وی گفت: سید حسن در این جمع اعلام داشت که افرادی به مراتب توانمندتر و اصلح تر وجود دارند و نیازی به حضور این جانب در انتخابات نیست و شما به عنوان افراد صاحب نظر می توانید فرد صالح را پیدا کنیدو خواستار حضور وی در انتخابات شوید.
محمد رضائی در پاسخ به این سوال که منظور سید حسن خمینی چه فردی بود و آیا وی بر کاندیداتوری سید محمد خاتمی نظر دارد گفت: سید حسن اسمی از فردی نبرد اما حاضرین در این نشست این گونه استنباط می کنند که سیدمحمد خاتمی باید کاندیداتوری شود.
رئیس ستاد مشترک انتخابات اقوام ایرانی با بیان اینکه حاضرین در این جلسه نماز مغرب و عشا را به امامت سید حسن اقامه کرده و شام نیز مهمان ایشان بودند، اسامی برخی افراد حاضر در این جلسه را به شرح زیر اعلام کرد.
1-محمد محمد رضائی نماینده سابق بیجار و اصلاح طلب
2-موسوی پور نماینده سابق ابحر و اصلاح طلب
3-نقبائی نماینده سابق تویسرکان و اصلاح طلب
4-ساداتیان نماینده سابق همدان و اصلاح طلب
5-آئین پرست نماینده سابق مهاباد و اصلاح طلب
6-موسوی اجاق نماینده سابق کرمانشاه و اصلاح طلب
7-سید جلال جلالی زاده نماینده سابق سنندج و اصلاح طلب
8-محمدیان نماینده سابق ایلام
9-حسنی نماینده سابق مهران
10- موسوی نماینده سابق ایلام
11- محمد علی کریمی نماینده سابق قوچان
12- حبیب زاده نماینده سابق بوکان
13-محمد علی کریمی نماینده سابق مریوان
14-هشمتیان دبیرکل جمعیت مستقل ایران اسلامی
15-طجرلو دبیرکل جمعیت نظم و قانون
پس شما ها چی؟
شماها کدوم مصلحت رو در نظر می گیرید که هر سیب زمینی پشندی گندیده رو تایید صلاحیت می کنید؟(اسلام ، نظام ،مردم یا میز و صندلی خودتون؟ تایید خاتمی ها و کروبی ها و... چه در ریاست جمهوری یا مجلس شورا یا شوراهای شهر و روستا و پشیمانی جنتی جنت مکان از دسته گل به آب دادش در حضور آقا و خزعلی) بعد انتظار دارید مردمی که از پشت پرده و زیر پرده و.... رجال سیاسی تایید شده شما ها خبر ندارن یک کیلو سیب زمینی اصلح انتخاب کنند(سه کیلو گلابی مشهور)
وی در ادامه به بیان نکاتی درباره انتخابات ریاستجمهوری پرداخت و تصریح کرد: کاندیداها باید بدانند مسئولیت ریاستجمهوری را میخواهند بر عهده بگیرند و این ریاست یک امانت است نه یک لقمه شیرین.
خطیب موقت نماز جمعه امروز تهران در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: همه مردم مأمورند که امانت را به انسانهای لایق بسپارند و مردم باید بدانند وظیفهای بسیار سنگین پیشرو دارند، مردم هم باید بگردند و اهلش را پیدا کنند و به او رأی دهند، با تکتک آرای شما، یک نفر برگزیده میشود و 4 سال امور کشور را به دست میگیرد، بنابراین ملت نیز باید در این موضوع دقت لازم را داشته باشند.
وی خطاب به کاندیداهای ریاست جمهوری گفت: باید بدانید که ریاست امانت الهی است و امانت چیز کمی نیست و در آخرت از شما در این باره سؤال میشود.
امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه مردم باید در آرایشان مراقبت کنند و به کسی که اهلش است، رأی دهند، در توصیهای به ملت گفت: سوابق کاندیداها را به دست آورید، بینید رابطه انقلابی و وفادایش به ولایت فقیه چقدر است، اگر کسی را نمیشناسید به هیچ وجه رأی ندهید، باید سوابق را بشناسید و ببینید به دین و انقلاب خدمت کرده است، چقدر وفاداری خود را به ولایت فقیه اثبات کرده است، مردم به کسانی رأی دهند که ولایتمداری و حُسن سابقه خودشان را ثابت کرده باشند.
وی در ادامه سخنانش با اشاره به نامگذاری سال جدید از سوی رهبر معظم انقلاب به نام «حماسه سیاسی؛ حماسه اقتصادی»، تأکید کرد: انتظار رهبر معظم انقلاب این است که مردم در انتخابات حماسه خلق کنند، نکته اول در انتخابات، حضور گسترده و چشمگیر است و انشاءالله با این حضور گسترده مشت محکمی به دهان دشمنان خارجی و داخلی خواهید زد و آنها را از ضربه زدن به انقلاب مأیوس خواهید کرد.
آیتالله موحدی کرمانی همچنین گفت: مصداق روشن مودت، تبعیت از ولایت است و ولایت ولیفقیه تداوم ولایت رسولالله است، انشاءالله خداوند توفیق دهد تا بتوانیم خواسته رهبر معظم انقلاب را تحقق بخشیم و دشمنان را ناامید کنیم.
وی ادامه داد: البته باید بدانیم شورای نگهبان شرایط کاندیداها را احراز میکند، در قانون اساسی برای کاندیداها شرایطی نظیر رجل مذهبی و سیاسی، مدیر و مدبر بودن، داشتن حُسن سابقه، امانتدار، باتقوا و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران بودن، آمده است که شورای نگهبان دقیقاً به این شرایط توجه میکند.
به گزارش شریان نیوز به نقل از وبگاه بنیاد بینالمللی امام رضا(ع)، در قدیم که شهر مشهد مقدس به گستردگی کنونی نبود، روستای معروفی به نام «نخودک» کنار آن قرار داشت که شهرت خود را مرهون «شیخ حسنعلی اصفهانی» مشهور به شیخ نخودکی است.
این عارف، فقیه و فیلسوف بزرگ متولد سال 1241 در اصفهان است و از اساتید مشهور وی میتوان میرزا جهانگیر خان قشقایی را نام برد. آیتالله نخودکی در مقطعی نیز با شهید مدرس همحجرهای بوده است.
اما بیشترین شهرت شیخ نخودکی به دلیل کرامات اوست که از جمله آنها میتوان به تشرف نزد حضرت خضر نبی و امام رضا علیهما السلام اشاره کرد. وی همچنین دارای قدرتهای ماورائی از جمله طیالارض، آگاهی از غیب، چشم برزخی، دم مسیحایی و ... بود. او این قدرتهای الهی را با تهجد، توکل، شبزندهداری، خواندن نماز اول وقت و انس با قرآن به دست آورده بود. مرحوم آیتالله کشمیری در این باره میگوید: مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی تا چهار سال در مشهد مقدس، هر شب تا صبح قرآن را ختم و به امام رضا(ع) هدیه میکرد تا به آن مقامات رسید.
از دیگر کرامات شیخ نخودکی این بود که زمان وفات خود را پیشبینی کرد و همانطور که وعده داده بود، در روز یکشنبه هفتم شهریور 1321 در سن هشتاد سالگی به جوار حق شتافت و طبق وصیتی که کرده بود، در صحن عتیق روبروی ایوان طلا در حرم مطهر رضوی تدفین شد.
* نماز اول وقت «شاه کلید» است
مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی میگفت: اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد. (اشاره به آیه 23 سوره فرقان و به معنای پراکندهشدن ذرات غبار در هوا)
جناب شیخ فرزندش را بر تهجد و نماز شب سفارش میکرد و میگفت: «بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری (فرزندان) ارجمند رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است.»
نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟!
شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.
به یاد جانبازانی که نفس را به نرخ تورم کشیدند
به گزارش شریان نیوز ، خاطره فردی از یک جانباز شمیایی که بسیار تلخ می باشد.
سلام دلاور. نمی دونم از کجا بگم ...! اصلا" چطوری شروع کنم...؟! امروز رفته بودم لشگرعاشورای تبریز. اتاق ایثارگران بودم. صحنه ای دیدم که یک آن، دنیا بر سرم خراب شد.من دیدم. من دیدم آن چه که تا به حال شنیده بودم.
مرد بود. نه، شیر مرد بود....! یه حرف هایی می زد، موهای بدنم سیخ می شد!
نمی دونستم بهش چی بگم! وقتی حرف هاشو می شنیدم، وقتی که کباب می شدم، می گفتم خدایی نکرده یه حرفی می زنم دلش آزرده می شه. آخه می دونستم هرچی دارم وندارم و هرچی که فکرشو بکنم از این ها دارم. صداش در نمی اومد. باید خوب گوش هاتو تیز می کردی تامی شنیدی.
فقط ازش تونستم بپرسم: چند وقت جبهه بودی؟ سرشو انداخت پایین و گفت: خیلی کم جبهه بودم. گفتم مهم نیست ، مهم اینه که بودی.
دوباره با پررویی گفتم حالا چقدری بود؟
جواب داد سه سال.
شرمنده شدم. گفتم: مؤمن خدا ! سه سال خیلی کمه؟! گفت: آره. دوستانی بودن که هفت هشت سال جبهه بودن. داشتم عرق می کردم. به خودم می گفتم که دیگه این خاطره نیست ,دروغ نیست. این عین واقعیته...
وقتی مشتاق شدم پروندشو یه نگاهی بکنم ، دیگه نمی دونستم چی کار کنم! از زمین و زمان بریدم. گفتم خدا! کرمت رو شکر. اون موقع بود که به آخرت هم یقین پیدا کردم. آخه داشتم می دیدم جواب این همه عمل رو نمی شه این دنیا حساب کرد!
دلاور! ما درسته سه سال رفته بود، ولی این سه سال جایی از بدنش سالم نبود! یکی از عملیات ها پای راستش شکسته شده بود. بعد دوماه، توی یک عملیات ترکش به شکمش خورده بود. بعد یک ماه باز برگشته بود دوباره پای چپش شکسته بود. مرد خدا نمی دونم اون جا چی گم کرده بود ، باز برگشته بود جبهه! این بار از نیم قدمی مرگ برگشته بود. این بار ترکش خورده بود به رگ های گردنش. باعث شده بود عصب های دست راستش قطع و بی حس بشه. دیگه وقتی به اونجای پرونده رسیدم گفتم دیگه این آخرین بارش بود. کلا" از یاد برده بودم که بابا! طرف شیمیایی هستش. خواستم پرونده شو ببندم که دیدم نه هنوز باز هست.
وقتی رفتم, دیدم نه بعد سه ماه باز توی عملیات شیمیایی شده. دیگه این بار نتونسته بره.لامذهب گاز شیمیایی بدجور زمینگیرش کرده بود!
نمی دونستم خوشحال باشم یا غمگین. داشتم افتخار می کردم که همچین مردهایی هستن مملکت ما. از طرفی غمگین بودم. چون می دیدم چطوری شکسته شده بود! بهم می گفت همه میگن گرونی شده. همه چی گرونه. اینجا یه چیزی گفت که دیگه نتونستم خودمو نگه دارم. گفت: به خدای احدو واحد ،هرچی هم گرون باشه خداوکیلی مردم ما دیگه به نفس کشیدن پول نمی دن!
دیدم راست میگه. حرف حق بود. دلش پر بود. می خواست درد دل کنه. به قول خودش از کسی هم باکی نداشت. چون می گفت ماکه چیزی نخوردیم که بخواییم پس بیاریم.
دنبال یه دارویی بود. از تهران براش زنگ زدن که نتونستن اونجا هم پیداش کنن. رنگش سفید شد. ولی باز به روی خودش نیاورد. گفت: اشکالی نداره انشاا...پیدا می شه.
باز درد دلش بالا گرفت. دلش پر بود از وزیر بهداشت. می گفت درسته میگن تحریم هستیم درست. میگن دارو نمیدن درست. ولی فداتون بشم چطور با این تحریم ها لباس زیر زنانه و وسایل آرایش و ماشین آمریکایی استاندار و.....می تونن بیارن، ولی نمی تونن این داروهای مارو پیدا کنن و بیارن؟!!
خداوکیلی راست بود همه حرف هاش.
کپسول اکسیژنش رو بسته بود به خودش. ایستاده بهتر از نشستن حرف می زد. خلاصه امروز فهمیدم خیلی به اینا بدهکاریم. خیلی! وقتی سرفه می کرد، رنگش سیاه می شد. می گفتم خدا ! الانه که اینجا بمیره.ولی نه باز....
زندگی سختی داشت. ولی ازخدا راضی بود. خلاصه امروز فهمیدم ....بار سنگینی روی دوش ماست.
من دست به قلم خوبی ندارم ومی دانم نتوانستم آن طور که دیدم بنویسم.
من از امروز تا زمانی که هستم خواهم گفت: مدیون شهدا و بخصوص جانبازان هستم. الان کاره ای نیستم ولی خدا می داند امروز تصمیم گرفتم هر کمکی از دستم بر بیاد برای این ها کم نذارم.
واز خدا هم می خوام منو در این راه سربلند بکنه. الهی آمین . بسیجی .
الهی مرا پاک بپذیر.