آمار فدایی - دلبسته یاران خراسانی خویشم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 14
کل بازدید : 839349
تعداد کل یاد داشت ها : 532
آخرین بازدید : 103/9/22    ساعت : 2:16 ع
تاریخ روز

مدیر حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) تهران گفت: خاطرم هست برخی شب‌ها دانشجویان خدمت امام می‌آمدند و ایشان چنین موعظه می‌کردند که اگر خداوند به ما اجازه داد بتوانیم حکومت مردمی تشکیل دهیم، سعی کنید رعایت حق ضعیفان را بکنید که اگر خادم ضعیفان باشید، خداوند متعال حکومت شما را نگه خواهد داشت.
به گزارش فارس، آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی در سال 1309 هجری شمسی در مشهد مقدس به دنیا آمد. وی تحصیلات حوزوی را از سن یازده سالگی در حوزه علمیه «نواب» این شهر آغاز کرد و ادبیات، صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، اصول فقه، تفسیر قرآن و عقاید کلامی نسبت به توحید، نبوت و معاد را فرا گرفت.

وی در سال 1321 شمسی همزمان با ورود متفقان به ایران و از بین رفتن حکومت طاغوت اول، به سفارش پدرش سید علی علم‌الهدی که از علمای بزرگ مشهد مقدس به شمار می‌رفت به همراه شش برادر دیگر وارد وادی علم و طلبگی شد چرا که از سال 1314 تا 1320، رضاخان مدارس طلاب خراسان و آثاری که از آنها باقی مانده بود را خراب کرده بود.

سید عبدالجواد در سال 1325 نیز به همراه برادرانش برای هجرت از خراسان، عازم قم شد و برای فراگرفتن تحصیلات قرآنی بالاتر، از اساتید حوزه علمیه قم بهره برد. وی سطح عالی دروس حوزوی را در محضر اساتیدی مانند آیت‌الله العظمی بروجردی(مدت 10 سال) در مدرسه فیضیه قم گذراند. علم‌الهدی به موازات درس آیت‌الله العظمی بروجردی، به همراه آیت‌الله شهید سعیدی از سال 1331 در درس استاد امام خمینی (ره) شرکت کرد و تا سال 1342 که ایشان را تبعید کردند از محضر حضرت امام بهره برد.

آیت‌الله علم‌الهدی در سال 1347 و به دستور ساواک قم را ترک کرد و در تهران محله قیام ساکن شد. وی حوزه علمیه الامام ‌القائم(عج) را در این محله بنا کرد و هم‌اینک دروس خارج این مجتهد علوم حوزوی در این مدرسه دینی برگزار می‌شود. وی تأکید می‌کند درهای این حوزه علمیه به روی همه باز است و شخصاً به سؤالات و شبهات مراجعه‌کنندگان پاسخگوست.

بخش نخست گفت‌وگو با آیت‌الله سید عبدالجواد علم‌الهدی که ناظر به زندگی مبارزاتی و خاطراتش از حضرت امام(ره) است، در پی می‌آید.

شما در برهه‌ای از دوران مبارزاتی خود از سوی ساواک ممنوع‌المنبر شدید. ماجرا از چه قرار بود؟

ـ دلیل این موضوع آن بود که من وظیفه می‌دانستم که در تهران به منبر بروم و وجوهات شرعی که به من داده می‌شد برای استاد(امام خمینی) ببرم. حضرت امام در مدت زمانی که در نجف بودند،‌ شرایط سختی را تجربه می‌کردند. وضع مالی ایشان در نجف اشرف از این نظر که می‌خواستند به طلبه‌ها شهریه بدهند خوب نبود و از طرف دیگر هم پول فرستادن از ایران کار مشکلی بود.

تلاش می‌کردم به هر وسیله‌ای ـ از جمله شرکت در مراسم حج ـ وجوهات را به دست امام برسانم. بنابراین هر گاه توسط ساواک دستگیر می‌شدم به این متهم بودم که برای آقای خمینی پول می‌فرستم! در واقعیت هم این‌طور هم بود چرا که وجوهاتی که بازار برای آقا به بنده می‌دادند را در سفر حج به نماینده امام یعنی مرحوم حاج آقا مصطفی می‌دادم تا به ایشان برساند. یک سفر هم موفق شدم در عراق محضر امام(ره) برسم.

علتی که باعث شد مرا از قم بیرون کنند این بود که ساواک می‌گفت: دستور خاصی آمده است که شاگردان خمینی باید قم را ترک کنند یا برو بیرون و یا اینکه تو را به جای دیگری می‌فرستیم! بنابراین دعوت تهرانی‌ها را در سال 47 اجابت کردم و به تهران آمدم و چون از ابتدا در این محله (قیام) ساکن شدم، مؤمنان محل جمع شدند و سه چهار تا از منازل را خریداری کردند و در اختیار من گذاشتند که آن را به صورت حوزه علمیه در آوردیم و در حال حاضر قریب به 300 نفر از طلاب تا پایه 10 (درس خارج) در اینجا تحصیل می‌کنند و سپس برای اجتهاد به قم می‌روند.

دلیل سفارش امام برای نگارش کتابی با موضوع ماهیت رژیم صهیونیستی چه بود؟

ـ خطاب حضرت امام(ره) به همه افراد بود. امام فرمودند: بر شما لازم است که درباره صهیونیسم مدارکی را با دقت جمع‌آوری کنید، لذا بنده نیز که از جمله مخاطبان بودم وظیفه داشتم امر استاد را اطاعت کنم.

بنابراین به نوشتن کتابی تحت عنوان کتاب «صهیون العالمین» به زبان عربی اهتمام ورزیدم. این کتاب توسط جامعه مدرسین سه بار تجدید چاپ شده است.

لطفا ماجرای سفر به نوفل لوشاتو و جریان دیدارتان را با امام(ره) بازگو کنید.

-در ماه ذی‌الحجه همان سالی که برگشت به ایران، 10 روز محضر حضرت امام(ره) بودم و سپس طی مأموریتی به لندن رفتم، چرا که قرار بود یک راهپیمایی در آنجا صورت گیرد و از آنجایی که برادر خانم امام پسر آقای ثقفی با بنده دوست بود عرض کردم لطفا بفرمائید خانواده در چه وضعیتی هستند، گفت: «خانواده امام، خیلی دلشان حبوبات و روغن ایران را می‌خواهد و هوا نیز آنجا سرد است و کمی برف می‌آید و لباس امام کم است».

از این رو خدا به من این توفیق را داد که لباس گرم برای ایشان تهیه کردم و یک چمدان بزرگ از نخود، لوبیا، ماش، عدس و ... فراهم کردم و از طرف دیگر، بازاری‌ها هم وجوهات بسیاری داده بودند تا به امام برسد.

راه افتادم به دلم افتاده بود که مرا در فرودگاه دستگیر خواهند کرد و قطعا برای بردن نخود و لوبیا‌ به فرانسه به من مشکوک خواهند شد.

قبل از پرواز یک افسر خروجی به من اشاره کرد و گفت: بیا جلو! با خودم فکر ‌کردم که دیگر مرا دستگیر خواهد کرد. به من گفت: می‌دانم به کجا می‌روی خواهش می‌کنم از جانب من دستش را ببوس! لذا به مجرد اینکه محضر حضرت امام(ره) رسیدم، گفتم آقا یکی از افسران فرودگاه گفت من دست شما را ببوسم. 10 روز خدمت ایشان بودم و بعد برای شرکت در راهپیمایی به لندن رفتم و سپس به ایران بازگشتم.

لطفا به عنوان حسن ختام بخش اول مصاحبه، خاطره‌ای از زهد امام(ره) برایمان تعریف کنید.

- مجله لوموند فرانسه آمده بود با امام مصاحبه کند، لذا ما هم اجاره می‌گرفتیم که مصاحبه‌ها را گوش دهیم. همزمان چند تلفن در اختیار تعدادی از جوانان بود که به بازار تهران تلفن می‌زدند و اهم سخنان امام را منتقل می‌کردند.

سؤال او این بود که شما در این منطقه خلوت و حاشیه‌ای هستید (نوفل‌لوشاتو از مناطق ییلاقی حومه پاریس است) اما چرا وقتی فقط چند کلمه صحبت می‌کنید، دو ـ سه روز تمام ایرانیان به صحبت‌های شما عمل می‌کنند. امام در پاسخ جمله شیرین و کوتاهی را فرمودند: برای اینکه من خادم مردم هستم و مردم خادمشان را دوست دارند.

خاطرم هست برخی شب‌ها دانشجویان خدمت امام می‌آمدند و ایشان چنین موعظه می‌کردند که اگر خداوند علی اعلی به ما اجازه داد بتوانیم حکومت مردمی تشکیل دهیم، سعی کنید رعایت حق ضعیفان را بکنید که اگر خادم ضعیفان باشید، خداوند متعال حکومت شما را نگه خواهد داشت.





      

معاونت سینمایی وزارت ارشاد ضمن پرخاشگری به مجری برنامه گفت که حاضر به صحبت با این شخص نیست و در صورت اصرار به نشانه اعتراض برنامه را ترک خواهد کرد. این رفتار قابل تامل شمقدری درحالی رخ داد که این برنامه به شکل زنده از آنتن سراسری رادیو درحال پخش بود.

پایگاه خبری انصارحزب الله:عصر یکشنبه هفته جاری رادیو گفت و گو در خلال برنامه گفت و گوی روز از جواد شمقدری معاونت سینمایی وزارت ارشاد برای شرکت در یک مناظره زنده دعوت به عمل آورده بود. این درحالی است که دکتر محمد صادق کوشکی نیز به نمایندگی از منتقدین به وزارت ارشاد درباره وضعیت اسف بار کنونی سینما به شکل تلفنی برای حضور در این برنامه دعوت داشت.

گفتنی است پس از تمام شدن صحبت‌های شمقدری و زمانی که نوبت به دعوت از دکتر کوشکی رسید معاونت سینمایی وزارت ارشاد ضمن پرخاشگری به مجری برنامه گفت که حاضر به صحبت با این شخص نیست و در صورت اصرار به نشانه اعتراض برنامه را ترک خواهد کرد. این رفتار قابل تامل شمقدری درحالی رخ داد که این برنامه به شکل زنده از آنتن سراسری رادیو درحال پخش بود.

وی در ادامه با دخالت در امور مربوط به نیروی انتظامی از استدلال منتظری در برابر امام(ره) استفاده کرد و در این رابطه اظهار داشت که گشت‌های ارشاد باید از اشخاصی تشکیل شده باشد که درحد کسی مثل دکتر افروز در روانشناسی مهارت داشته باشند و قاعدتا چون ناجا دارای چنین درجه ای در روانشناسی نیست، گشت‌های ارشاد باید به کار خود پایان دهند.

این ادله بی‌منطق درحالی از سوی شمقدری اظهار شد که منتظری نیز در توجیه خود برای تعطیلی کمیته‌های انقلاب اسلامی خطاب به امام خمینی(ره) گفته بود که افراد شاغل در کمیته‌ها باید روانشناس باشند وحالا که نیستند کمیته باید تعطیل شود.

شمقدری همچنین در ادامه به ستایش زاید الوصف از سعید سهیلی کارگردان فیلم مستهجن خوانده شده از سوی کارشناسان پرداخت و خطاب به جمع معترضین به فیلم توقیفی «گشت ارشاد» با لحن تحقیر آمیزی ادعای قبلی خود را تکرارکرد و گفت : معاونت سینمایی حاضر است در قبال فیلمنامه‌ای که این جمع ارائه می دهند یک میلیارد پول بدهد.






      

وقتی احمدی‌نژاد به کانال‌های رسمی و متقن خبررسانی در کشور اعتنایی ندارد و در عوض به کانال‌های خاص خود علاقه‌های وافر نشان می‌دهد و حتی آنها را جزو خط قرمزهای خود اعلام می‌کند، طبیعی است که در خطر بیماری قرار بگیرد.
رئیس جمهوری که روزگاری می‌گفت «کیهان هنرمندانه نقد می‌کند»، «فارس چیز دیگری است»، «هر دو هفته یا هر یک ماه برای گفت و گو در تلویزیون حاضر خواهم شد» و ... اینک فقط با رسانه‌های خارجی گفت و گو می‌کند و خبرهای دادگاه‌های فساد 3 هزار میلیاردی و اختلاس در بیمه را گویا نمی‌خواند که چطور گاه و بیگاه نام نزدیکان خاصّش از آنها شنیده می‌شود.

پایگاه خبری انصارحزب الله: چرا احمدی‌نژاد نسبت به هشدارهایی که برادرش در زمان حضور در بازرسی ریاست جمهوری نسبت به مشایی مطرح کرد بی‌تفاوت ماند؟چرا احمدی‌نژاد نسبت به موارد اتهامی که درباره معاون اول دولتش مطرح می‌شود بی‌تفاوت است و این بی‌تفاوتی گاهی به دفاع همه جانبه از رحیمی و برخی اطرافیان دیگر احمدی‌نژاد نیز تسرّی می‌یابد؟

چرا احمدی‌نژاد هیچگاه و حتی به دلیل اشتباهات فاحش خود از مردم عذرخواهی نکرد؟این سوالات و صدها سوال دیگر را باید در دو مفهوم «هم‌افزایی منفی» و «کانال‌های اطلاع رسانی ناصالح» جستجو کرد.

بیماری هم‌افزایی منفی

در علم مدیریت و درباره مفهومی به نام «هم‌افزایی منفی» بحث‌های فراوانی صورت گرفته است. هم افزایی منفی یعنی خروج تمام مخالفین و منتقدان از حلقه اطرافیان یک مدیر ارشد و به جای آن رسوب تمام چهره‌های موافق به آن.

پر واضح است که با این رخداد، دیگر هیچ صدای نقّادانه ای در اطراف یک مدیر ارشد شنیده نمی‌شود و در نتیجه ضعف‌های اقدامات او نیز به دلیل آنکه تمام اطرافیان جزو موافقان و مشوّقان محسوب می‌شوند، دیده نمی‌شود و تمام تصمیمات و آیین نامه‌ها درست و اصولی پنداشته می‌شوند.
رئیس جمهور احمدی‌نژاد در طول دوران حضور خود در راس کابینه دو دولت به وضوح نشان داده است که اهل پذیرفتن هیچ نقد و یا چهره نقادی در کنار خود نیست.

در کنار او فریاد «محمود کبیر» سر داده می‌شود و احمدی‌نژاد بی‌تفاوت می‌ماند. در جلسه دولت او برای دفاع از رحیمی امضا جمع می‌شود و او این کار را تشویق می‌کند. وزرایی که احساس کند با برخی نظرات او مخالف هستند را چنانکه در ماجرای اژه ای، صفار هرندی و ... اتفاق افتاد و دیدیم برکنار می‌کند، به رسانه‌های منتقد بی‌مهری می‌کند و برای نمونه چند سال است که غیر از رسانه‌های خارجی، با هیچ رسانه داخلی (غیر از تلویزیون) مصاحبه نکرده است و قس علی هذا...

این رفتارهای حذف مآبانه که حتی به برادر خونی رئیس جمهور هم رحم نکردند و به‌خاطر چند انتقاد او را برکنار کردند، به سادگی یک آب خوردن، اطراف احمدی‌نژاد را از چهره‌های منتقد خالی کرد.
اکنون دیگر نباید تعجب کرد که چرا احمدی‌نژاد پروژه ای مثل رساندن آب خزر به کویر قم را در دولت خود کلنگ زنی می‌کند که الهام گیرنده اصلی آن به اذعان رسمی خود، فقط 10 دقیقه درباره آن فکر کرده است.

دیگر نباید برای کسی جای تعجب باقی بماند که چرا رئیس جمهور در اعتراض به لغو شدن حکم خود در برکناری یک وزیر، تا حدّی به درستی تصمیم خود مطمئن است که حتی 11 روز نیز در خانه می‌ماند و به اتاق رئیس جمهوری وارد نمی‌شود.

ادامه مطلب...




      

احکام متناقض دردادگاههای استان نشانه چیست؟!

 


به گزارش نگاه فارس،چندی است اتهام منجر به صدور حکم دو تن از اعضای شورای شهر شیرازنقل محافل سیاسی استان فارس و بویژه شهر شیراز شده است.

در همین راستا "س.م" عضو شورای شهر شیراز، اخیرا در نامه ای به استاندار ضمن استعفا مدعی شده که در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شده است. فارغ از اینکه آیا این ادعا حقیقت دارد یا نه، به دلیل غیر قانونی بودن این استعفا، شائبه صوری بودن آن بیشتر می شود. به دلیل اینکه ایشان باید استعفای خود را به رئیس شورای شهر تقدیم می کرد، نه استاندار محترم استان فارس.

 

گفتنی است دادگاه بدوی "س.م" را به 3 سال و "ف.ه" را  به 18 ماه حبس و اخراج هر دو از شورا محکوم کرده بود، که پس از کش و قوس های فراوان "س.م" اعلا م کرد که ایشان و "ف.ه" از تمام اتهامات تبرئه شده اند.

 

اینگونه احکام  متناقض در دادگستری فارس و در خصوص پرونده های خاص سابقه دار است. در پرونده ی دیگری که با واکنش تشکل های دانشجویی استان نیز همراه شد، آقازاده ای در دادگاه بدوی به جرم کلاهبرداری به شش سال حبس و 366400000 تومان جریمه نقدی و همچنین رد اموال به ارزش میلیاردها تومان به مردم محکوم شده بود، اما در حکم شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان فارس به یکباره از تمام اتهامات تبرئه شد.


 

در خصوص حکم تبرئه ایشان و همچنین دو عضو شورای شهر شیراز، با توجه به بیانات اخیر رهبرانقلاب اسلامی در بین مسئولین قوه قضائیه ذکر چند نکته ضروری است.

 

رهبر معظم انقلاب در تاریخ 7/4/1391 در مشهد فرمودند:

"یک نکته‌ى دیگرى که من در مورد ارتقاء قوه‌ى قضائیه عرض میکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لیکن چون مهم است، تکرار میکنیم ـ مسئله‌ى اتقان احکام است. احکام دادگاه‌ها بایستى مطلقا از سهل‌انگارى و سهل‌گیرى به دور باشند. شما به عنوان یک قاضى محترم، حکمى که صادر میکنید، باید جورى باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهى و حقوقى قرار بگیرد، شما هیچ دغدغه‌اى نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمى که صادر کرده‌اید. قاضى وقتى از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جورى باشد که همان وقتى که این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همه‌ى کارشناس‌ها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستى و ضعف در حکم، به کل بناى دستگاه قضائى ضربه وارد میکند. یک وقتى عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاه‌هاى بدوى در دادگاه‌هاى تجدیدنظر یا در دیوان عالى کشور، نشان دهنده‌ى این است که یا احکام دادگاه‌هاى بدوى از لحاظ محتوائى نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلى نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم بر این معنا بایستى در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیرى باشد که احکام، اتقان داشته باشند".

حال با توجه به بیانات رهبر انقلاب باید از دستگاه قضائی فارس پرسید که چگونه می خواهند این احکام متناقض و در خصوص افراد خاص را توجیه کنند؟ اگر دادگاه بدوی اشتباه کرده و در صدور حکم دقت لازم را ننموده پس چرا برخوردی صورت نمی گیرد ؟ تا با اینگونه احکام اعتبار دستگاه قضا خدشه دار نشود. و اگر اینگونه احکام دادگاه بدوی صحیح بوده است، چه اتفاقی رخ داده که در دادگاه تجدید نظر 100 درصد حکم اولیه نقض شده است؟

به هر حال مردم از دستگاه قضا مطالبه دقت و برخورد جدی با متخلفین به خصوص در جایگاه های مدیریتی و حاکمیتی دارند و بی شک دستگاه قضا تابلوی تمام نمای اجرای عدالت اسلامی در جامعه است که در صورت خدشه دار شدن اعتبار آن می تواند عواقب اجتماعی ناگواری را در پی داشته باشد






      

پیاده روی عدالتخواهان ولایتمدار امروز سه شنبه ساعت 17 از حرم حضرت معصومه سلام الله علیه تا گلزار و جمکران






      
<   <<   56   57   58   59   60   >>   >