آمار تیر 91 - دلبسته یاران خراسانی خویشم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 46
کل بازدید : 834346
تعداد کل یاد داشت ها : 532
آخرین بازدید : 103/2/27    ساعت : 6:20 ص
تاریخ روز

حسین الله کرم رییس شورای هماهنگی حزب الله در واکنش به انتشار سرمقاله روزنامه ایران که در آن جوانفکر مدعی شده که گروهی به نام جمعیت انصار حزب الله و افرادی مانند الله کرم به دنبال ترور وی هستند، گفت: آقای جوانفکر تا کنون حرف‌های ضد ونقیض زیادی زده است و مورد اعتراض دادگاه‌های کشور نیز بوده است

فارس: رییس شورای هماهنگی حزب الله در در واکنش به سرمقاله امروز روزنامه ایران گفت: آقای جوانفکر به جای شانتاژ و اتهام زدن به دیگران خود را تسلیم دستگاه قضایی کند.
 
حسین الله کرم رییس شورای هماهنگی حزب الله در واکنش به انتشار سرمقاله روزنامه ایران که در آن جوانفکر مدعی شده که گروهی به نام جمعیت انصار حزب الله و افرادی مانند الله کرم به دنبال ترور وی هستند، گفت: آقای جوانفکر تا کنون حرف‌های ضد ونقیض زیادی زده است و مورد اعتراض دادگاه‌های کشور نیز بوده است.
 
وی افزود: جوانفکر حتی یک بار هم خودش را تسلیم مراجع قضایی و قانونی نکرده است چرا که از رانت‌های قدرت و حکومتی استفاده می کند.
 
رییس شورای هماهنگی حزب الله ادامه داد: بنابراین اساسا" حرف‌های آقای جوانفکر حرف‌های قابل قبولی در نزد اهالی سیاست و مطبوعات نیست. ایشان فردی است که باید ابتدا به اعتماد سازی افکار عمومی و سیاسی بپردازد  نه اینکه حرف‌هایی بزند که این حرف‌ها عمدتا" مورد شک و تردید قرار بگیرد.
 
الله کرم گفت: به طور مشخص و صریح اگر ایشان تهمتی را به کسی وارد می‌کند باید آن را به صورت قانونی مطرح کند و از شانتاژهای مطبوعاتی و ژورنالیستی دوری نماید به طور حتم این مسئله به نفع او و روزنامه ایران است.
 
وی افزود: بنده معتقدم از زمانی که ایشان مدیر روزنامه ایران شده است این روزنامه سطح آن پایین آمده است و بسیاری از برجستگان سیاسی را می‌شناسم که با این نشریه ارتباط داشتند و از زمانی که ایشان به ریاست این مجموعه رسیدند، از روزنامه ایران جدا شدند.
 
رییس شورای هماهنگی حزب الله ادامه داد: این نشانه این است که بی‌اعتمادی نسبت به ایشان در عرصه مطبوعات و مسئولان وجود دارد. به نظر من اگر ایشان اتهامی را به کسی نسبت می دهد  بهتر است از این شانتاژها کناره گیری کند و مطالب خود را با نیروهای امنیتی و قضایی در میان بگذارد و از صدور حکم پرهیز کند و کمتر جایگاه روزنامه ایران که یک روزنامه مهم برای ملت ایران است را پایین بیاورد.






      

 

خیریه همت:

 

به گزارش گروه فضای مجازی بولتن نیوز؛ نویسنده وب سایت خیریه همت در اخرین مطلب این وبلاگ نوشت:

سلام و خداقوت

*این تحقیق توسط یکی از رابطین فعال و مورد اعتماد خیریه انجام شده است که گزارش ایشان عینا منتشر می شود. همچنین از ایشان صمیمانه سپاسگزاری می گردد.

یکی از دوستان امین موردی را معرفی کردند، برای اطمینان بیشترخودم، بعد از پایان ساعت کار باهم قرار گذاشتیم و سرزده خدمتشان رسیدم. خانم م.س ساکن حومه شهر ری، دارای چهار فرزند که همسرش سه روز مانده به فروردین 91 فوت کرد.

پدر مرحوم خانواده وقتی که سلامت بود چند سال راننده پایه یک بود. زمانی برای کسب روزی بیشتر خانه کوچکشان را فروخته بود تا با شراکت یکی دو نفر از همکاران یک ماشین باری بخرد. چندی بعد از خرید ماشین یک روز پلیس ماشینش را توقیف می کند و بعد کاشف بعمل می آید که این ماشین قبل از معامله دزدی بوده ! و دیگر خبری از شرکاء نمی شود.

تنها سرمایه اش از بین می رود. او سکته مغزی می کند و تا مدتها بعد از آن تشنج می کرد اما وضعیت برای پدر زمانی غیر قابل تحمل می شود که علی پسر بزرگشان در اثر حادثه ای دچار شوک شد و به کمارفت. او 3?5 ماه در کما بود، همین مدت کافی بود تا عضلاتش خشک شود، ریه و کلیه هایش آسیب ببیند و هوشیاری اش سلب شود؛ شبیه یک مجسمه  زنده که فقط عذاب می کشد.

او هفت ماه را در بیمارستان گذراند و با چکاپ هایی ویژه و داروهایی که هر سه چهارماه یکبار حداقل 900 هزار تومان بود مرخص شد. هنوز سوراخی را که روی گلویش ایجاد کرده بودند جراحی نکرده اند.  

وقتی ما به خانه شان رفتیم، علی را روی یک صندلی نشانده بودند، دستهایش که خشک شده با تمرین های خواهرش تا جلوی سینه پایین آمده بود. سرش را مدام بالا و پایین می برد، تمام مدتی که آنجا بودیم فقط یک بار نجوایی غیر قابل فهم داشت. او توان حرکت و ایستادن روی پا ندارد و هم به لحاظ ذهنی و هم جسمی کاملا آسیب دیده است. از خواهرش پرسیدم هیچ عکس العملی ندارد؟ گفت فقط گاهی وقتی من و مادر می آییم خانه خوشحال می شود و نجوایی دارد.

پدر هرطور بود با کارگری ومادر با پرستاری در منزل دیگران نمی گذاشتند در درمان علی وقفه ای اتفاق بیفتد، هرچند سفره خانواده خالی باشد و دو خواهر و برادر کوچک دیگر نیز تلاششان را در نگهداری از برادرشان در خانه می کردند.

به قول خانم م.س؛ آخر غصه علی باعث بیماری شبیه آلزایمر برای پدر شد، و آخرین بار که خانه را ترک کرد تا سه روز همه را چشم به راه گذاشت و بعد از سه روز خبری از پیدا کردن جسدش یکباره امیدشان را…

دو دختر معصوم و پسر جوان خانواده، که چهارماه از اتمام سربازی اش مانده و به خاطر نداشتن کرایه چند روز یکبار به خانه می آید، هنوز غم از دست دادن پدر را در چهره داشتند و با سکوت بغض خشکشان را فرو می بردند.

پدرشان هفت سال بیشتر بیمه پرداخت نکرده، بنابراین حقوق و بیمه درمانی ندارند.یک ماه بعد از فوت پدر دوباره جستجوی کار را آغاز کردند،مادر و دختر بزرگتربا آگهی روزنامه در آشپزخانه یک بیمارستان در جنوب تهران کار پیدا کردند، اگر حقوقشان را روی هم جمع کنیم هنوزحقوق2 الی 3ماه دیگر لازم است تا بتوانند بدهی دفن و کفن پدر را بدهند!در طول روز دختر کوچکتر پیش برادر بیمارش می ماند.

از زمانیکه پدر فوت کرده، تزریق های ماهیانه علی به تاخیر افتاده، این برای او بسیار خطرناک است.

مشکلی که فعلا همه آن ها از آن در هراسند، نگرانی از پایان قرارداد مسکن شان است که صاحبخانه تا 15 مرداد بیشتر نمی تواند صبر کند، چون یک ماه است که موعد اجاره خودش نیز سر آمده است و قصد سکونت در همین منزل را دارد. در محل سکونت فعلی شان 3 میلیون تومان پیش و سیصد تومان اجاره می دادند، با درنظر گرفتن چهار ماه اجاره عقب افتاده شان 1 میلیون و هشتصد هزار تومان تا آلان برایشان باقی مانده، درحالیکه فراهم کردن بدترین خانه ها نیز اکنون با این پول پیش، بخاطر عدم توان پرداخت اجاره،غیر ممکن است.

غیر از موضوع داروهای ضروری علی و نداشتن مسکن، دختر بزرگتر نیز حدود یکسال است که عقد کرده، هرچند احتمالا بخاطر فوت پدر دوست ندارد بزودی به خانه همسرش برود، اما مادر از نداشتن امکان تهیه چند وسیله ضروری برای دخترش نیز بسیار نگران است.

برای مشکلات ضروری و فراوان این خانواده چه می توانیم بکنیم؟ برای چشم هایی که تر می شدند و نگاهشان را از حیا می دزدیدند؟ برای  مادر صبور و مهربانی که بنیه کار کردن ندارد و به قول همکارش، هرکاری در آشپزخانه می کند به نفس تنگی می افتد، برای زن آرامی که  بعد از هرچند جمله که می گفتیم، می گفت: توکل به خدا!

من از صبر این خانواده شرمنده شدم  و از سختی هایشان به شدت آزرده شدم، و بسیار نگران، که آیا ما می توانیم برای هیچیک از مشکلات این خانواده کاری بکنیم؛ می گویم: توکل به خدا !

رفقا هــــــــــمـت کنیم…

تذکر مهم:
در صورت عبور کمکهای اهدایی از سقف مورد نیاز، در موارد خیر بعدی صرف خواهد شد.






      

آیت ‏الله زرآبادی یکی از ارکان اصلی مکتب تفکیک (جداسازی دین از فلسفه) در مکاشفات خود تا حدی پیش رفته بود که آن سوی دیوار را می‌دید

به گزارش فارس، امروز سالروز رحلت آیت‏ الله سیدموسی زرآبادی است که یکی از بنیان‌گذارن مکتب تفکیک به شمار می‌رود. وی در حدود سال 1256 شمسی در قزوین به دنیا آمد؛ زرآبادی در این شهر و تهران از محضر حضرات آیات: میرزا ابوالحسن جلوه، میرزا حسن کرمانشاهی، شیخ فضل‏الله نوری و ... استفاده کرد و در علوم عقلی و نقلی به استادی رسید.

سید موسی در علوم غریبه یکی از استادان مسلم و متبحر بود و در مراحل تقوی و تهذیب نفس و سلوک شرعی نیز از نخبگان عصر خود به شمار می‌رفت، لیکن استادان و مربیان او در این زمینه‏ها شناخته شده نیست.

آیت‏ الله زرآبادی به همراه میرزا مهدی اصفهانی و شیخ مجتبی قزوینی خراسانی، سه رکن عمده مکتب تفکیک را در سده چهاردهم هجری تشکیل می‏دهند.

براساس این مکتب که ایشان از بزرگان آن است، ناب سازی و خالص ماندن شناخت‏های قرآنی و فهمیدن این شناخت‏ها و معارف به دور از تأویل و مخلوط شدن با افکار و نیز بر کنار از تفسیر به رأی از اهداف آن به شمار می‏رود. به بیان دیگر، جریان مکتب تفکیک بر این باور است که ما کلام تعقل می‌خواهیم اما اصول فلسفی مانند قدم عالم، وحدت وجود و ضرورت علت و معلول را قبول نداریم. یعنی جداسازی دین از فلسفه، و نقد و تخطئه عالمانه فلسفه.

آیت‏ الله زرآبادی سالیان متمادی به تدریس پرداخت و شاگردان بسیاری پرورش داد که از جمله آن‌ها شیخ مجتبی قزوینی، شیخ علی‏اکبر اللّهیان تنکابنی، شیخ علی‏اصغر شکرنابی و سید ابوالحسن حافظیان مشهدی و شیخ هاشم قزوینی خراسانی است.

آیت‏ الله زرآبادی سرانجام در بیست و چهارم تیر ماه 1313 ش برابر با دوم ربیع‏الثانی 1353 ق در 59 سالگی به سرای باقی شتافت و در صحن امامزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.

مکاشقه شیطانی

علی اکبر مهدی‌پور در کتاب «اجساد جاویدان» به نقل از آیت‌الله زرآبادی می‌نویسد: در روزهایی که در قزوین امام جماعت بودم مدّتی به سیر و سلوک پرداختم، و به قدری پیش رفتم که پرده‌ها از جلو چشمم برداشته شد، دیوارها در برابر من حایل نبود، وقتی که در خانه نشسته بودم، رهگذرها را در کوچه و خیابان می‌دیدم. روزی به من گفته شد: حال که به این مقام رسیده‌ای، اگر بخواهی به مدارج بالاتر و مقامات والاتر برسی، فقط یک راه دارد، و آن ترک اعمال ظاهری است.

آیت‌الله زرآبادی گفت: این اعمال ظاهری با دلایل قطعی و براهین مسلّم شرعی به ما ثابت شده است، من هرگز تا زنده‌ام آنها را ترک نخواهم کرد.

گفته شد: در این صورت همه آنچه به شما داده شده، از شما سلب خواهد شد.

پاسخ داده شد: به جهنّم!

آیت‏ الله زرآبادی می‌گوید: از همان لحظه آن حالت از من سلب شد و یک فرد عادی شدم، دیگر از آن کشف و شهود خبری نبود. در آن هنگام متوجّه شدم که شیطان از این اعمال ظاهری ما با آن همه نقصی که دارد، شدیداً در رنج و عذاب است. بنابراین تصمیم گرفتم که با تمام قدرت به اعمال مستحبی روی بیاورم و در حدّ توان چیزی از مستحبات را ترک نکنم. از فضل پروردگار در پرتو التزام به شرع مبین حالاتی به من دست داد، که حالات پیشین در برابر آن ناچیز بود.






      

منزل پدرى من تا چهار پنج سالگى من، یک خانه‌ی 60 ـ 70 مترى در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى‌آمد همه‌ی ما باید به زیرزمین مى‌رفتیم تا مهمان برود

"صراط" - سید على حسینی خامنه‌اى فرزند مرحوم حجت‌الاسلام‌ و المسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در 24 تیرماه سال 1318 شمسی برابر با 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود.

او دومین پسر خانواده بود و زندگى مرحوم سید جواد خامنه‌اى هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینى، بسیار ساده: «پدرم روحانى معروفى بود، اما خیلى پارسا و گوشه‌گیر [...] زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من یادم هست شب‌هایى اتفاق مى‌افتاد که در منزل ما شام نبود. مادرم با زحمت براى ما شام تهیه مى‌کرد. [...] آن شام هم نان و کشمش بود.»


خانه‌ی ما در خیابان خسروی نو بود... فیلم

خانه‌اى که خانواده‌ی سید جواد در آن زندگى مى‌کردند در یکی از محله‌های فقیرنشین مشهد بود: «منزل پدرى من که در آن متولد شده‌ام، تا چهار پنج سالگى من، یک خانه‌ی  60 ـ 70  مترى در محله‌ی فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفه‌اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى‌آمد -و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت- همه‌ی ما باید به زیرزمین مى‌رفتیم تا مهمان برود. بعد عده‌اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»


رهبر انقلاب از دوران کودکى در خانواده‌اى فقیر اما روحانى پرورش یافتند و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگشان سید محمد برای یادگیری الفبا و قرآن مجید، به مکتب‌خانه رفتند و پس از آن در مدرسه‌ی تازه‌تأسیس اسلامى «دارالتعلیم دیانتى» ثبت نام کردند و دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.


میثاق طلبگی


-
1330

ادامه مطلب...




      

فدراسیون فوتبال: از علما اجازه گرفته‌ایم!!!!

نایب رئیس فدراسیون فوتبال در واکنش به اظهارات رویانیان گفت: با کسب اجازه از علما در ماه رمضان لیگ برتر را برگزار می‌کنیم.

به گزارش جهان، هادی آیت‌اللهی در گفت و گو با فارس درباره اینکه با پایان فصل نقل و انتقالات آیا تخلفی صورت گرفته یا خیر تصریح کرد: تاکنون گزارشی مبنی بر تخلف از سوی باشگاهی به ما نرسیده است. تیم ها بعد از پایان ثبت قرارداد در هیئت فوتبال تا 72 ساعت بعد فرصت دارند این قراردادها را در سازمان لیگ ثبت کنند. یکشنبه آخرین فرصت تیم ها برای ثبت قراردادها در سازمان لیگ است.

وی درباره اظهارات رویانیان مبنی بر رفتن نزد علما برای شرکت نکردن در لیگ برتر در ماه رمضان اظهار داشت: رویانیان مختار است هر کاری که صلاح می داند انجام دهد. ما هم اجازه خودمان را از علما گرفته ایم که بازی ها را برگزار کنیم. این نظر شخصی رویانیان است و نظر هر کسی هم محترم است. ما لیگ را طبق اعلام قبلی از پنجشنبه هفته جاری آغاز می کنیم.

نایب رئیس فدراسیون فوتبال در ارتباط با اینکه آیا فدراسیون قرارداد حق پخش تلویزیونی را امضا کرده یا خیر گفت: امیدواریم در دو سه روز آینده شرایطی پیش آید که رضایت طرفین جلب شود و قرارداد را امضا کنیم.






      
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >