آمار فدایی - دلبسته یاران خراسانی خویشم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 60
کل بازدید : 834619
تعداد کل یاد داشت ها : 532
آخرین بازدید : 103/3/1    ساعت : 6:1 ص
تاریخ روز

بسیج دانشجویی دانشگاه‌های استان تهران با صدور بیانیه‌ای هتک حرمت به ناهی منکر در میدان پونک تهران را محکوم کرد.

 

 

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن این بیانیه به شرح زیر است:جامعه اسلامی ،جامعه‌ای است که ارزش های اسلامی در آن بعنوان اصل پذیرفته شده‌اند، مورد احترام و حمایت قرار می‌گیرد و بی شک مردم جامعه اسلامی کشورمان در مقاطع مختلف همیشه این مهم را نشان داده‌اند که به ارزش‌های اسلامی پایبندند؛ اما عده‌ای ساختار شکن در صدد آلوده نمودن فضای روانی جامعه بوسیله عدم رعایت اقتضائات جامعه اسلامی و حتی عدم رعایت قانون با بد پوششی ،تبرج و بی عفتی می‌باشند و متاسفانه عدم برخورد صحیح ،هدفمند وکارآمد مسئولان ذی ربط با این افراد که به صورت سازمان دهی شده و در راستای حیا زدایی از جامعه اسلامی در انظار عمومی ظاهر می‌شوند، مزید بر علت گردیده است، به طوری‌که در چند روز گذشته شاهد برخورد دین ستیزانه و بی‌شرمانه فرد قانون گریزی از این دست در مواجه با یکی از ناهیان منکر بودیم که منجر به ضرب وجرح و هتک حرمت به این خانم محجبه گردید؛ فارغ از بی عفتی فرد خاطی؛ آزادی عمل مرتکبین به این منکر که ناشی از بی توجهی مسئولین امر به این مسئله است، جای بسی تامل وتاسف دارد...

 

مادانشجویان بسیجی دانشگاه‌های استان تهران ضمن محکومیت این عمل وقیحانه خواستار برخورد قاطع نیروهای انتظامی و دستگاه قضایی با این دسته ازافراد می‌باشیم تا بار دیگرشاهد وقایع تلخی چون ضرب و جرح و کشیدن حجاب از سرآمر به معروف و ناهی از منکر نباشیم.






      

شهید گمنام انار؛ مسئله اینست

وقتی مخالفان احترام به شهدا پیروز می‌شوند

درگاه: شاید روزگاری که تنی چند از اعضای انجمن اسلامی یکی از دانشگاه‌های کشور خطاب به بچه‌های جامعه‌اسلامی دانشجویان و بسیج دانشجویی اینطور گفته بودند که "اگر جرأت هم بکنید و شهید گمنام توی دانشگاه دفن کنید؛ ما شهیدتان را از خاک بیرون می‌کشیم"؛ کسی چندان نتوانسته بود این خبر را باور کند!

 ماجرا گذشت و در اوایل دولت نهم، رئیس یکی از دانشگاه‌ها در جمع خبرنگاران از این گفت که دفن شهید گمنام در همه جا نتایج مثبتی نداشته است!

و باز هم شاید عده‌ای بودند که باور نکردند که مظلومیت فرزندان شهید امام روح‌الله فقط در رمل‌های فکه و دشت عباس و اعماق آب‌های اروند نبوده و ماجرا تا پس از خاکریزها هم ادامه دارد.

***

_ ماجرا از دو سال قبل و هنگامی آغاز می‌شود که تنی چند از مسئولان شهر انار از توابع رفسنجان در استان کرمان، به همراه امام جمعه و شورای شهر انار، طرح ایجاد مقبره یک شهید گمنام را در این شهر مورد بررسی قرار می‌دهند.

درخواست‌ها ارائه و پس از مدتی مجوزهای قانونی لازم از نهادهای ذیربط اخذ می‌شوند و شورای شهر انار پس از دفن شهید، قطعه زمینی را در اختیار اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس قرار می‌دهد تا مقبره شهید گمنام در آنجا ساخته شود.

 

*آغاز زمزمه‌هایی برای مخالفت!

اما زمزمه‌هایی هم برای مخالفت بلند می‌شود. زمزمه‌های همیشگی که هیچگاه اِبایی از مخالفت و ضدیّت با شهید و احترام به شهادت ندارند و فرهنگی ایرانی را منهای اسلامیتش گویا بیشتر می‌پسندند.

چند نفر در شهر انار و استان کرمان با نفوذی که در برخی سایت‌های داخلی و البته خارجی دارند اینطور مدعی می‌شوند که زمین محل دفن شهید گمنام که در 80 متری یک ارگ تاریخی در نزدیکی شهر انار قرار دارد در محدوده ارگ قدیمی است و نباید در آنجا ساخته شود.

مسئولین شورای شهر، سازمان میراث فرهنگی، امام جمعه و اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نیز با اینکه به این عده و به رسانه‌ها اعلام می‌کنند که اولاً ارگ مذکور بعد از دفن این شهید گمنام به ثبت رسیده و ثانیاً مقبره شهید قانوناً در در محدوده قلعه قدیمی قرار ندارد اما نامه‌نگاری‌ها و مخالفت‌های این عده حتی تاکنون نیز پایان نیافته است.

 

*مسئولان چه گفتند؟!

اعتراض مخالفان به شهید گمنام در انار در حالی ادامه دارد که صحبت‌های مسئولان ذیربط نیز در این زمینه قابل تأمل است.

معاون سازمان میراث فرهنگی استان کرمان در سال گذشته مصاحبه‌ای با یک خبرگزاری انجام می‌دهد و از این می‌گوید که مقبره و مزار شهید گمنام انار به هیچ وجه در محدوده ارگ انار نیست.

جالب آنکه حتی مسعود علویان صدر، معاون سازمان میراث فرهنگی کل کشور نیز در سال گذشته طی مصاحبه‌ای رسماً اعلام می‌کند که حرم شهید گمنام انار نه تنها در محدوده قلعه قرار ندارد بلکه هیچ مشکلی برای نما و منظر قلعه نیز ایجاد نمی‌کند.

مسئولان استانی از جمله امام جمعه انار، مدیر کل اداره حفظ آثار و حتی قائم مقام سازمان میراث فرهنگی استان کرمان نیز در همان مقطع در گفتگوهایی رسمی از این خبر دادند که این اقدام تماماً قانونیست و حتی محمدحسین تجلی، قائم مقام سازمان میراث فرهنگی استان کرمان در صحبت‌های خود ضمن صحّه گذاشتن بر روال قانونی دفن شهید گمنام در شهر انار و در نزدیکی قلعه قدیمی این شهر، تأکید کرده بود که حرم شهید با هماهنگی سازمان میراث فرهنگی در حال ساخت است و در این زمینه هیچ مشکلی وجود ندارد.

در این میان اما گویا کسی به صراحت امام جمعه انار حاضر نشده بود مخالفان دفن شهید گمنام را خطاب قرار دهد.

حجت‌الاسلام ابراهیمی با انتقاد شدید از مخالفان احداث یادمان شهید گمنام از این گفته بود که عده‌ای برای ایجاد رقاص‌خانه هیچ مشکلی ندارند اما با دفن شهدا مخالفت می‌کنند.

 

*مسئولانی که در مقابل مخالفت‌ها وا دادند

با تمام این اوصاف اما گویا مخالفت‌ها با ایجاد مقبره شهید گمنام در انار کار خودش را کرد و برخی از مسئولان استان کرمان از پروپاگاندای سایت‌هایی که مدعی شده بودند "قرار است تیر خلاص به ارگ انار زده شود"! تأثیر پذیرفتند و به این نتیجه رسیدند که شاید واقعاً ساخت حرم شهید گمنام در کنار ارگ انار به صلاح نباشد و لذا باید جلوی آنرا گرفت؟!

تصوّری که البته اخیراً به واقعیت تبدیل شد و سازمان میراث فرهنگی با اعزام چند نفر به محل ساخت حرم شهید، مانع ساخت آن شد.

 

*چه اتفاقی رخ می‌دهد؟!

حرم شهید گمنام انار قانوناً باید احداث شود و بنا به گفته مسئولان امر و با کمک‌های مردم نیز این کار قطعاً انجام خواهد شد.

مخالفان احترام به شهدا و مسئولانی هم که در این زمینه ضعف دارند و به سرعت تحت تأثیر جو سازی قرار می‌گیرند حتماً بدون یاد و نام خواهند ماند و غیر از شرمندگی در مقابل آیندگان و کسانی که می‌دانند ایران اسلامی فقط به قیمت خون شهدا حفظ شده و اسلامیت و ایرانیتش باقیست؛ چیزی دشت نخواهند کرد.

نکته اما آنکه همه بدانیم برای مظلومیت شهدا شاید هیچ پایانی نیست و مادام که حفاظت و حراست از ارزش‌های ملی و دینی کشور را وابگذاریم، حتماً شاهد رخدادهایی دردآور خواهیم بود که سبب‌سازی برای تباه کردن سبک زندگی در ساحت انقلاب اسلامی تنها هدف آنهاست.






      

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،انصار حزب‌الله استان گلستان با ارسال نامه‌ای خطاب به حسن روحانی از مشی هواداران و مسئولین ستاد وی در استان گلستان در جهت دعوت از چهره‌های معلوم‌الحال به بهانه جشن پیروزی انتقاد کرد.

در بخشی از این نامه آمده است: آقای روحانی! همانگونه که خود معترفید و بارها به آن تصریح نموده‌اید اقبال مردم به جنابعالی به خاطر شعار اعتدال بوده است.یقینا لباس روحانیت و دیگر شعارهایتان مبنی بر اعتقاد به نظام اسلامی و اندیشه‌های والای حضرت امام(ره) و تبعیت از خلف صالح ایشان امام خامنه‌ای نیز تاثیر بسزایی درجلب اعتماد عمومی به شما داشته است.

اما هنوزچند صباحی از حضور حماسی مردم در انتخابات نگذشته و جنابعالی هنوز رسما دولت را تحویل نگرفته‌اید که شواهد و قرائنی نگران کننده برخلاف شعارها و برنامه‌هایتان در معرض دید عموم قرار می‌گیرد!!

ستاد انتخاباتی جنابعالی در استان گلستان با چه توجیهی به محل جولان ضد انقلاب و اپوزیسیونی که در طول سالهای پس از انقلاب در این استان مدام آب به آسیاب دشمن می‌ریزند، مبدل گشته است؟!

آیا می‌دانید که اعضای احزاب منحله «مشارکت» و «مجاهدین» صحنه‌گردان ستادتان در استان گلستان هستند؟

حتما مطلعید که روز شنبه15تیر1392 نیز این ستاد از جناب‌ هادی غفاری به عنوان سخنران جشن پیروزی جنابعالی دعوت به عمل آورد؟! و یقینا به عنوان کسی که سابقه حضور در شورای امنیت ملی را دارید با کارنامه تامل برانگیز جناب‌هادی غفاری از حامیان فتنه 88 آشنایی دارید.

حتما می‌دانید، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی هنگامی که حضرت امام روح‌الله(قدس‌الله نفس‌الزکیه) به طور صریح روی فعالیت‌های غیرمسلحانه و انقلابی‌ مبتنی بر آگاهی توده‌ها تاکید داشتند، آقای‌ هادی غفاری مردم را به «مصادره سلاح» از پاسبان‌ها دعوت می‌کرد؛ یا به عنوان مثال، در راهپیمایی‌ها با تقلید از شعارهای مجاهدین خلق، شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه» را برگزیده بود. هنگامی هم که به ایشان تذکر داده می‌شد؛ این شعارها مورد پذیرش امام نیست، با این انتقادات به تندی برخورد می‌کرد.

یقینا با خبرید که پس از انقلاب، آقای غفاری به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی شدند. یکی از موارد برخورد خشونت آمیز ایشان در مجلس، ماجرای حمله به صباغیان و معین فر (از نیروهای ملی مذهبی) است. معین فر داستان این حمله را این طور بازگو می‌کند: «حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود 10 نفر از نمایندگان محترم بر سر آقای صباغیان ریختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً جناب آقای ‌هادی غفاری با خارج ساختن کفش از پای خود و کوفتن‌های مرتب بر سر و صورت و بدن اینجانب گوی سبقت را از دیگران ربودند. ایشان همچنین فحش‌های عرضی و ناموسی زن، مادر و خواهر نثار من کردند که مستوجب حد است.»

حتما می‌دانید ،پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت ایشان را برای شرکت در انتخابات تایید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از ایشان منتشر نمی‌شد؛ تا اینکه ناگهان در فتنه 88، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد. ابتدا سخنرانی‌های آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت .پس از انتخابات، آقای غفاری که روزگاری خود را در خط ولی فقیه معرفی می‌کرد، طی یک سخنرانی در حضور مهدی کروبی توهین‌های بی‌سابقه‌ای را متوجه رهبر فرزانه انقلاب کرد و اثبات کرد که التزامی به ولایت فقیه ندارد. سپس، عکس‌های وی در تجمعات فتنه‌گران منتشر شد.

حتما می‌دانید که جالب‌ترین خبر در این میان، ماجرای کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد ایشان بود .در اینجا ما با حامیان فتنه کاری نداریم. بحث بر سر کسانی است که روزی با مخالفان امام با خشونت برخورد می‌کردند و امروز با همان مخالفان بر سر یک نماد سبزرنگ(!) به تفاهم رسیده‌اند و عملاً علیه نظام اسلامی خروج کرده‌اند؛ و البته کماکان از خشونت دست بر نداشته‌اند و امروز به اسم جنابعالی ودر پس شعار اعتدال به دنبال حیات سیاسی خویشند!!!

آقای روحانی! فتنه 88 بیش از هر چیز آزمون ولایت‌پذیری بود. کسانی که امروز مدعی همراهی با ولی فقیه هستند، بدانند که سوابق آنها هر چه باشد، ملاک حال فعلی‌شان است!

هر کسی که ادعای ولایت‌پذیری دارد، باید گوش به فرمان ولی فقیه باشد. در غیر این صورت، «مهم و مغرور و بزرگ» دانستن نفس ممکن است انسان را به راهی بکشاند که برخی خواص مردود آن را پیموده‌اند.

آقای روحانی! اکنون ما مانده‌ایم با این سوال که افراطیون ضد انقلاب اطرافتان را بپذیریم یا ادعای اعتدال؟! امید است با شفاف سازی و اعلام موضع صریح به ابهامات به‌وجود آمده پاسخ دهید.





      

خواهر گرامی اگر آن ...... شما راهم به قول خودش می کشت قوه مقتدر قضاییه با کمال اقتدار شما را شهید محسوب می کردد و خانواده شما را هم برای نشان دادن رافت اسلامی و  شان یک خانواده شهید مجبور به رضایت می کردند همان کاری که چند سال پیش شد و کار امر به معروف به اینجا کشید !!!!

 

بدحجاب‌ها وقیح شده‌اند باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه صورت بگیرد. نباید به جایی برسیم که حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را فراموش شده بدانیم تا هر کسی هر طوری که می‌خواهد در جامعه اسلامی عمل کند....

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،در این روزگاری که مردم در خواسته‌های «خود» غوطه‌ور شده‌اند و مشغولیت‌های دنیایی آنها را سرگرم کرده است، هستند کسانی که هنوز می‌خواهند فروع دین خود را حفظ کنند و برای سرنوشت نیک جامعه، دست و پا می‌زنند.

خانم شمس، دختر 30 ساله‌ای است که یکشنبه 23 تیرماه امسال در پی امر به معروف و نهی از منکر به یک زن بدحجاب، مورد حمله وی قرار گرفت. این اتفاق در ماه مبارک رمضان در میدان پونک تهران رخ داد.

شرح این ماجرا را در گفت‌وگوی فارس با این بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر بخوانید:

فارس: ماجرای عصر یکشنبه را این طور شروع کنیم که شما پس از پایان یک روز تلاش و کار، به سمت منزل می‌رفتید تا اینکه با یک زن بدحجاب مواجه می‌شوید و برحسب وظیفه، احساس تکلیف می‌کنید که امر به معروف و نهی از منکر کنید اما واکنش‌ این زن، خارج از تصور بوده است، بقیه اتفاق را خودتان توضیح دهید.

شمس: مسیر برگشت من از محل کار به سمت منزل از محدوده میدان صادقیه تا میدان پونک است. ساعت حول و حوش 5 بعدازظهر بود که نزدیک مرکز خرید پونک رسیدم. معمولاً هم اطراف مرکز خریدها و پاساژها پاتوق زنان و دختران بدحجاب است با یکی از این زنان بدحجاب مواجه شدم و مثل همیشه که بر حسب تکلیف دینی، با یک جمله به آرامی، امر به معروف می‌کردم به این خانم تنها یک جمله گفتم و آن این بود که «می‌شود حجابت را رعایت کنی» فقط و فقط همین یک جمله را گفتم که هنوز به نقطه آخر آن نرسیده بودم به یک باره، به سمت من حمله کرد و گلوی من را فشار داد و با دست دیگر شروع به چنگ انداختن به صورت من کرد. من هم که روزه بودم و هوا هم گرم بود احساس خفگی می کردم اما به هر طریقی که بود تلاش کردم بدن خودم را از دست‌های او جدا کنم.

این تو هستی که باید حجابت را برداری شماها چند نفری بیشتر نیستید!


فارس: یعنی هیچ صحبتی نکرد و در جواب امر به معروف به سمت شما حمله‌ور شد؟

شمس: نه، در حین حمله ور شدن به سمت من، فحاشی می‌کرد و می‌گفت که «آدمت می‌کنم، بی‌جا می‌کنی که به من حرف می‌زنی، کاری می‌کنم که دیگر جرأت نکنی به کسی بگویی حجابت را رعایت کن و...» بعد از اینکه خودم را از دست‌هایش جدا کردم به او پیشنهاد کردم که کانکس کلانتری آن سمت خیابان است، بیا برویم تو به خاطر حرف من از من شکایت کن و من هم از اینکه شما کتکم زدی شکایت می‌کنم هنوز جمله را به پایان نبرده بودم این بار بدتر از دفعه قبل به سمتم حمله ور شد و تلاش کرد چادر و روسری‌ام را از سرم بکشد هر چقدر او تلاش می‌کرد من هم مقاومت بیشتری می‌کردم حین این کار، بلند بلند فحاشی می‌کرد و می‌گفت «این تو هستی که باید حجابتو برداری، اینجا دیگه جای شماها نیست، این شماها هستید که باید از اینجا بروید، شماها چند نفری بیشتر نیستید، بمانید خودم چادر از سرتان می‌کشم و...» در این زمان دیگر صدای من هم بلند شده بود و تلاش می‌کردم که چادرم را روی سرم حفظ کنم و به لطف خدا هم این خانم نتوانست به هدفش برسد.

دوره امر به معروف گذشته است؟!

فارس: حوالی مراکز خرید معمولاً شلوغ است و پر رفت و آمد، کسی ناظر این اتفاق نبود که به کمک بیاید؟

شمس: چرا مردم بودند، حتی کانکس کلانتری هم در آنجا بود. اما مردم بیشتر رد می‌شدند و می‌رفتند تا اینکه وقتی زمان کشیده شدن چادر من شد و من صدایم بالا رفت یک آقایی از رهگذران آمد و آن خانم را از من جدا کرد و نجاتم داد. بعد از آن حدود بیست نفر دور ما جمع شده بودند که بیشتر آنها هم آقایان بودند. بعضی‌ها در همان حین، به جای اینکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من یادآوری می‌کردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانم‌های با این ظاهر حتی نزدیک شد، خانمی به من می‌گفت «به تو چه ربطی داشته، هر کسی را در گور خود می‌خوابانند» آقایی می‌گفت « این زن اوضاعش معلوم است».

فارس: با این اوصاف، وضع جسمی شما در حال حاضر چطور است؟

شمس: با اینکه چند روز از ماجرا گذشته اما هنوز آثار کوفتگی آن در سر و گردنم وجود دارد.

فارس: گفتی که یک کانکس کلانتری هم آنجا بود یعنی مأموران کلانتری هیچ عکس العملی نسبت به این اتفاق نداشتند؟

شمس: نه، اصلاً! در تعجبم که نیروهای پلیس در آنجا پس چه نقشی دارند، مگر نه اینکه امنیت منطقه را باید تأمین کنند؟

فارس: نیروهای پلیس در کانکس حضور داشتند؟ شاید آن زمان در محل، حاضر نبودند؟

شمس: حضور داشتند همیشه یکی از نیروهایشان بیرون کانکس می‌ایستد و کشیک می‌دهد، آن روز پلیس که از موضوع، مطلع نبود اما شلوغی بیست نفری در خیابان را که می‌دید می‌توانست حداقل عکس العملی نشان دهد. این خانم به حدی رفتاری عجیب و غیرطبیعی داشت که حتی اگر یک سوزن در اختیارش بود چشمان من را درمی‌آورد چه برسد به اینکه وسیله دیگری برای حمله داشت معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتاد. این خانم حتی زمانی هم که از دستش نجات پیدا کرده بودم فریاد می زد که «اگر یک بار دیگر ببینمت می کشمت، مگر یک بار دیگر نبینمت، زنده نمی‌گذارمت و...»

فارس: در موارد قبلی که امر به معروف و نهی از منکر داشتید، برخوردها چطور بود؟

شمس:من همیشه با خودم اقلام تبلیغاتی برای حجاب به همراه دارم سعی می‌کنم به آرامی آنها را تشویق به باحجاب بودن کنم اما تا به حال با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بودم و این واکنش برای خودم خیلی عجیب بود.

فارس: خوب، ماجرا را تا اینجا گفتید که آقایی، شما را از دست این خانم نجات داد بعد از آن چه اتفاقی افتاد سراغ کانکس کلانتری رفتید؟

شمس: نه، تعدادی از مردم برای اینکه خطری دوباره از طرف آن خانم برای من نباشد من را تا منزل همراهی کردند ولی وقتی رسیدم خانه، خانواده به من گفتند که باید به سراغ کلانتری می‌رفتم و شکایت می‌کردم برای همین دوباره با خانواده به سمت محل اتفاق برگشتیم و سراغ کانکس کلانتری رفتم موضوع را توضیح دادم و از اینکه عکس‌العملی نشان نداده بودند گله کردم، آنها به من گفتند که حالا که این خانم رفته از چه کسی می‌خواهم شکایت کنم اما گفتم من شکایتم از مسئولان است نه از این خانم. پرسیدم گشت ارشادی که قبلاً روبروی این مرکز خرید می‌ایستاد کجاست؟ جوابم را این طور دادند که «دیگر گشت ارشاد جمع شده»؛ در حالیکه گشت ارشاد نقش بازدارندگی داشت. سربازی که در کانکس بود به من گفت که «ما فقط وظیفه داریم اینجا مراقب باشیم که دزدی انجام نشود»!

فارس: شما مسئول این اتفاق را چه کسی یا چه دستگاهی می‌دانید؟

شمس: بدحجاب‌ها وقیح شده‌اند باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه صورت بگیرد. نباید به جایی برسیم که حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را فراموش شده بدانیم تا هر کسی هر طوری که می‌خواهد در جامعه اسلامی عمل کند.

 

 

















      

خبری که حذف شد!!! بولتن نیوز منبع خبر های غیر قابل انتشارپوزخند!!!!

 

درگیری لفظی حسن روحانی و عضو ستادش با مجری برنامه! - بولتن نیوز


s5iy_01.jpg

7cou_02.jpg

 

 

و اما خبر :

 

 

باز هم تاریخ تکرار می شود و این بار حسن روحانی در جلسه پرسش و پاسخ خود با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که روز دوشنبه مورخ 23 اردیبهشت 1392 برگزار گردید. در برابر بعضی از سوالات و انتقادات این جلسه تحمل خود را از دست می دهد و با عصبانیت تمام بر سر مجری برنامه فریاد اعتراض سر می دهد تا چهره واقعی خود را بنحو احسن آشکار کند.

حسن روحانی چهره سیاسی نزدیک به هاشمی رفسنجانی و کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری می باشد. وی از زمان شروع فعالیت های انتخاباتی اش سعی می کند که خود را شخصی انتقادپذیر و اهل تساهل و تسامح نشان دهد. همچنین او در تلاش است خود را به نوعی شبیه سید محمد خاتمی نمایان سازد و برای همین ستادش عکس های وی را در کنار سید محمد خاتمی چاپ می کند و بر روی آن می نویسد:   "درود بر خاتمی سلام بر روحانی  "

حسن روحانی در ابتدای برنامه در حال لبخند زدن به دانشجویان

 

البته ایشان غافل است و نمی داند که حنای این کارها دیگر رنگی ندارد، اگر خاتمی هم چند صباحی توانست با این چهره سازی ها بر مسند قدرت بنشیند ولی با گذشت زمان دستش برای مردم رو شد و چهره حقیقی اش از پشت ابر بیرون آمد! یادمان نمی رود، خاتمی که خود را انتقادپذیر نشان می داد در برابر انتقادهای دانشجویان از کوره در رفت و چهره واقعی اش نمایان شد و آنان را تهدید به بیرون انداختن از جلسه نمود!

حال باز هم تاریخ تکرار می شود و این بار حسن روحانی در جلسه پرسش و پاسخ خود با دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که روز دوشنبه مورخ 23 اردیبهشت 1392 برگزار گردید. در برابر بعضی از سوالات و انتقادات این جلسه تحمل خود را از دست می دهد و با عصبانیت تمام بر سر مجری برنامه فریاد اعتراض سر می دهد تا چهره واقعی خود را بنحو احسن آشکار کند.

حسن روحانی در حال اعتراض تهدید گونه به مجری برنامه

 

سعید الله بداشتی(عضو مجمع نیروهای خط امام(ره)) عضو ستاد حسن روحانی و از بازداشت شدگان فتنه 88 هم به تاسی از آموزه های اصلاح طلبانه ای که دارد به سمت مجری برنامه بر روی سن می رود با جسارت تمام با وی درگیری لفظی پیدا می کند و بخاطر عمل زشتش مورد اعتراض دانشجویان قرار می گیرد.

سعید الله بداشتی در حال به هم زدن نظم جلسه و درگیری لفظی با مجری برنامه

 

دانشجویان در حال اعتراض به رفتار زشت سعید الله بداشتی

 






      
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >