ناگفته های طلبه سیرجانی در مصاحبه ای اختصاصی:
دانلود صوتی picofile
ناگفته های طلبه سیرجانی در مصاحبه ای اختصاصی:
دانلود صوتی picofile
آسیاب به نوبت!!!!
بقیه قشرها هم منتظر انتقادات باشند مخصوصا.........
بیشتر از این نمی گویم که مثنوی هفتاد من کاغذ(پست!) هم کم است!!!!!!!
بولتن نیوز: پس از افشاگری های چند تن از اهالی سینما درباره فساد رو به افزایش در این عرصه، این بار نوبت به محمد علی کشاورز بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون رسید تا از روی تخت بیمارستان بگوید: روابط نامشروع در سینما خیلی زیاد شده است.
به گزارش بولتن، 6 ماه از افشاگری فرج الله سلحشور کارگردان سریالهای قرآنی از تبدیل سینما توسط عده ای خاص به فاحشه خانه و دوری این سینما از فرهنگ ایران می گذرد و در این مدت پرستو صالحی، ماهایا پطروسیان و امین تارخ از بازیگران سینما و تلویزیون نیز به جمع معترضین این وضعیت اسفناک در سینمای ایران پیوسته اند. با این حال هنوز هستند عده ای که گمان می کنند با سر کردن در زیر برف، واقعیت های زشت سینما مخفی می ماند و بر همین اساس معتقدند نباید در این باره سخنی گفت.
اما وقتی شخی چون «محمدعلی کشاورز» که از سال 1327 با نمایش «هیاهوی بسیار برای هیچ» فعالیت بازیگریش را آغاز کرد و در سال 43 با فیلم «شب قوزی» وارد سینما شد، از وضعیت فساد در سینما می نالد، دیگر نمی توان سخنان کوتوله های عرصه هنر را قبول کرد.
استاد کشاورز در این باره به فارس گفت: پیشنهاد بازی زیاد دارم اما دوست ندارم به دنیای بازیگری برگردم، اول به دلیل اینکه سناریوها خیلی بد است و ثانیاً روابط نامشروع هم در آن خیلی زیاد شده است و من که هشتاد سال سالم زندگی و آبرو کسب کردم، نمیخواهم آبرویی که در سینما دارم، از بین برود.
به نظر می رسد عمق فساد در عرصه سینما بیش از آنچه تصور می شود، هست. فسادی که مانع از ادامه فعالیت کسانی شده است که نقش اساسی در اعتلای سینما و تلویزیون کشورمان ایفا کردند. فسادی که پیشکسوتان عرصه هنر را خانه نشین کرده است. به راستی چه کسانی این حلقه فساد را در سینما گرد هم آورده و چه کسانی از آن حمایت می کنند؟ آیا این حمایت و پشتیبانی توسط کسانی اعمال نمی شود که در کالبد یک مجموعه منسجم بر سلحشور و امثال او تاختند؟
به هر روی آنچه که از این وضعیت استنباط می شود،قدرت اقلیت فاسدی است که بر سینمای ایران اسلامی سیطره دارند، اقلیتی که هنر را بهانه ای برای ارضای امیال شهوانی خود تلقی می کنند و هر کسی را که در برابر فساد آنان سکوت نکند، حذف می کنند؛ خواه آن فرد یک دختر جوان باشد که وقتی تسلیم امیال شیطانی آنان نشد، قراردادش فسخ شود و یا محمد علی کشاورز باشد که از ترس آبرو بازی نکند، فرقی نمی کند، باید چرخ سینما به سمت و سویی که آنان می خواهند برود.
با توجه به شاهکارهای! عینی مدعیان بازیگری در داخل و خارج کشور ،اکنون یک سوال در اذهان عمومی کسانی است که سینما با مالیات ها و پولهای آنان بدین جا رسیده و آن سوال این است که چه کسی و چه زمانی می خواهد و یا خواهد توانست ریشه فساد را در سینما بخشکاند؟
آقای روح الله حسینیان بخوانند(برادر خنثی ساز حیله غرب
اگر حضرت امام(ره) با دیدگاه هاشمی موافق بودند، حتماً طبق نظر ایشان، اقداماتی را برای گشودن باب مذاکره و رابطه با آمریکا به عمل می آوردند تا نظام اسلامی در آینده با مشکلات اساسی در این خصوص مواجه نشود.
اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 0931 در دیدار مسئولان فصلنامه مطالعات بین المللی مطرح شده بود، پس از انتشار در هفته گذشته، بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی و خارجی داشت. موضوع مذاکره و رابطه با آمریکا اصلی ترین بخش از سخنان ایشان بود که با واکنش های منفی برخی از رسانه ها و شخصیت های داخلی مواجه شد.
آقای هاشمی در این دیدار می گوید: «من در سال های آخر حیات امام(ره) نامه ای را خدمت شان نوشتم، تایپ هم نکردم برای اینکه نمی خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را مطرح کردم و نوشتم شما بهتر است در زمان حیات تان اینها را حل کنید. در غیر این صورت، ممکن است اینها به صورت معضلی، سد راه آینده کشور شود. گردنه هایی هست که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود. یکی از این مسائل، رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان و طرح انتقادات جدی به آن در کشور، آقای هاشمی در واکنش به این انتقادات در یکی از دیدارهای نوروزی می گوید: «اگر بحث هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می دادند.»
اظهارات آقای هاشمی از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی است. یکی از زوایای قابل تأمل در پاسخ حضرت امام(ره) به این نوع دیدگاه است. ایشان در واکنش به انتقادات می گوید، اگر حرف هایم در مورد رابطه با آمریکا مورد ایراد بود حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ می دادند. آقای هاشمی طبق گفته خودشان این نامه را نه در روزها یا ماه های آخر حیات امام(ره)، بلکه در سال های پایانی حیات آن عزیز سفر کرده نوشته اند. در این صورت باید گفت، اگر حضرت امام(ره) با دیدگاه هاشمی موافق بودند، حتماً طبق نظر ایشان، اقداماتی را برای گشودن باب مذاکره و رابطه با آمریکا به عمل می آوردند تا نظام اسلامی در آینده با مشکلات اساسی در این خصوص مواجه نشود.
آقای هاشمی نمی تواند ادعا کند که حضرت امام(ره) برای این کار فرصت نداشتند، چون در سال های پایانی، یعنی حداقل در 2 یا 3 سال قبل از رحلت امام این نامه نوشته شده و حضرت امام(ره) اگر با دیدگاه هاشمی موافق بودند، به تجدیدنظر در مواضع خود در قبال آمریکا می پرداختند. بررسی سخنان و بیانیه های حضرت امام(ره) نشان می دهد که مواضع حضرت امام(ره) در قبال آمریکا از ابتدای شروع مبارزات تا آخرین لحظه حیات ایشان، ضمن اینکه هیچ تغییر اساسی نکرده، بلکه هر چه زمان می گذرد مواضع ایشان در قبال آمریکا برای مبارزه و مقابله تندتر و جدی تر شده است. بنابراین باید گفت: حضرت امام(ره) با تکرار مواضع پیشین خود در قبال آمریکا تا آخرین لحظه حیات، پاسخ آقای هاشمی را داده اند. پاسخ هایی از قبیل:
الف- هاشمی می گوید: آمریکا قدرت برتر دنیاست.
- حضرت امام خمینی(ره) پاسخ می دهند:
1- آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
2- آمریکا در مقابل مسلمین نمی تواند خودنمایی کند.
3- ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم، فرزندان مان شهد پیروزی را خواهند چشید.
4- اسلام ابرقدرت ها را به خاک مذلت می کشاند.
5- قرن آینده، قرن اسلام است.
6- قرن بیست ویکم، قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران است.
7- ما دنبال این نیستیم که آمریکا برای ما کار بکند، ما آمریکا را زیر پا می گذاریم.
8- مقصد یک مقصد است و آن شکست ابرقدرت ها است.
9- حق گرفتنی است؛ قیام کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید.
10- متحد شوید که در سایه اتحاد پیروزی تان در برابر قدرت ها حتمی است.
ب- هاشمی می گوید: چه فرقی بین اروپا، روسیه و چین با آمریکا هست؟ اگر با آنها مذاکره داریم چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟
- حضرت امام خمینی(ه) پاسخ می دهند:
1- ما آن قدر صدمه که از آمریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم.
2- آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستعضف جهان است.
3- سلطه آمریکا تمام بدبختی های ملل مستضعف را به دنبال دارد.
4- همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم.
5- همه مصیبت ما زیر سر آمریکا است.
6- آمریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده.
7- تمام گرفتاری ما از این آمریکا است.
8- رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما.
9- مهم ترین و دردآورترین مسئله ای که ملت های اسلامی و غیراسلامی کشورهای تحت سلطه با آن مواجه است، موضوع آمریکا است.
10- آمریکا شیطان بزرگ است.
ج- آقای هاشمی می گوید: سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم قابل دوام نیست.
- حضرت امام خمینی(ره) پاسخ می دهند:
1- آنهایی که خواب آمریکا را می بینند خدا بیدارشان کند.
2- با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر اینکه آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد.
3- روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است، روابط یک غارت شده با غارتگر است.
4- مملکت اسلامی عار است که دستش را دراز کند طرف آمریکا.
5- اگر ما همه از بین برویم بهتر است از اینکه ذلیل باشیم زیردست صهیونیسم، و زیر دست آمریکا.
6- هر چه فریاد دارید سرآمریکا بکشید.
7- اسلحه های سرد و گرم، یعنی قلم و بیان و مسلسل را از نشانه گیری به روی یکدیگر منحرف و به سوی دشمنان انسانیت که در رأس آنها آمریکا است نشانه بروید.
8- ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبران را از بین خواهیم برد.
9- اگر ما را صد بار بکشند و زنده شویم دست از مبارزه با آمریکا برنمی داریم.
10- الآن در رأس همه مسائل اسلامی ما قضیه مواجهه با آمریکا است. امروز اگر قوای ما از هم منفصل شوند به نفع آمریکا است، الآن دشمن آمریکا است و باید تمام تجهیزات ما به طرف این دشمن باشد.
آنچه در سه بخش از سخنان حضرت امام(ره) ذکر شد، نشان می دهد که حضرت امام خمینی(ره) در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نگاه خاص و ویژه ای را به آمریکا به دلیل خلق و خوی استکباری و شیطانی آن دارند.آقای هاشمی با بیان کردن و آشکار ساختن نامه ای که به حضرت امام(ره) نوشته اند، از یک طرف فاش ساختند که نگاهی متفاوت از حضرت امام(ره) به موضوع آمریکا دارند و از طرف دیگر تلاش کرده اند با ایجاد نگرانی در امام(ره) نسبت به آینده از طریق این نامه، حضرت امام(ره) را به تجدیدنظر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی در قبال آمریکا وادار سازند. حضرت امام(ره) نه تنها نگاه خود را تغییر ندادند، بلکه این نوع نگاه ها را ساده اندیشی ارزیابی کردند.
در پیام حضرت امام(ره) به تاریخ (3/12/1367) خطاب به مراجع اسلام، روحانیون و ... که از آن به عنوان استراتژی آینده انقلاب و حکومت اسلامی یاد شد، این مطلب با صراحت مورد اشاره قرار گرفته است. این پیام کمتر از چهار ماه مانده به رحلت امام نگارش شده است. چرا آقای هاشمی خود را مخاطب این بخش از پیام امام بزرگوارمان نمی داند که می نویسند:
«آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر کنیم و ما خامی کردیم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می گذارند، این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی خود نگذاریم.
منبع : هفته نامه صبح صادق
بسمه تعالی
همسر محبوبم سلام، مادر فرزندانم سلام
عزیزم، گاهی اتفاق میافتد که یک شیئی یا یک حادثه یا یک کلمه در رابطه با یک انسان یا انسانهایی دارای معنی خاص و حتی دارای تقدس خاصی میشود که آن شی یا آن حادثه و یا آن کلمه در گذشته و یا در حالتی معمول نمیتوانست برای آن انسان مفهوم خاصی داشته باشد.
کلمه دوست داشتن کلمهایست که بسیار بکار میرود، مانند مادری که فرزندش را دست دارد و این کلمه را بکار میبرد یا شاگردی که برای معلمش آنرا بکار میبرد یا دوستی که برای دوست دیگرش آنرا بکار میبرد. ولی من نمیدانم که چرا نمیتوانم کلمه دوست داشتن را یک کلمه معمولی بدانم. برای من این کلمه، کلمهای ملکوتی است که اگر بین دو انسان بکار برده شود نشانة پیوند دو روح و دو احساس ملکوتی است که هرگز بین آن دو انسان فاصلهای نیست. حتی جسمهاشان هم نمیتواند مانعی بین آن دو انسان باشد، بلکه آنها یکی میشوند که دلهاشان، که افکارشان، که زبانشان یکی میشود و در یکدیگر غرق میشوند و در یکدیگر حل میگردند. محبوبم، من نمیتوانم ترا فقط همسرم صدا کنم. چون، پارههای جانم در تو حل شد و پارههای عمرم، چون دو فرزند، از تو رویید. باید ترا به جای همسرم به نام دیگری بخوانم کههم، آن معنی دوست داشتن را در خود داشته باشد و هم در برگیرندة روییدن پارههای عمرم از وجودتو شود و نمیدانم که چه بگویم...
ما با هم سالهایی را پشت سر گذاشتیم که در عین ناگواری گواراترین دوران زندگیمان به شمار میرود و هر لحظه که از زندگیمان میگذشت، احساس نیاز بیشتری نسبت به تو پیدا میکردم. ولی همیشه با خودم مبارزه میکردم که مبادا دوست داشتن تو در من حالتی بوجود بیاورد که مرا از مسیرم و از هدفم دور کند و در این راه با یاری خدا و همکاری تو موفق شدم که هدفم را دنبال کنم و اکنون هم، که در راه رسیدن به انجام هدف مقدسم هستم، بیشتر خوشحالم که تو برای من علاوه بر اینکه مانعی نیستی، بلکه مشوق من هم شدی و امیدوارم که خدا به تو عزت بدهد و تو را یاری بدهد که در حق فرزندانم هم آنچنانکه تا به حال محبت کردی محبت نمایی و با اتکال به خداوند تبارک و تعالی در تعلیم و راهنمایی آنها برای درک مفاهیم قرآنی سعی و کوشش فراوان نمایی و به آنها بفهمانی که پدرشان در راه چه هدفی مبارزه کرد و جنگید و... و به آنها بگو که پدرشان در این راه با افتخار قدم نهاد و با افتخار آنرا دنبال کرد.
سعیکن که از همان کودکی آنها را با نماز آشنا کنی و تو خودت هم بدان که اگر در خانهای نماز نباشد هیچ چیز نیست و نور حق و برکت و سعادت از آن خانه خواهد رفت. از تجملات زندگی آنچنانکه تا بهحال پرهیز کردهای پرهیزکن. هرچه سادهتر زندگی کنی، گرفتاریت کمتر خواهد شد.
به فرزندانم حجاب را بیاموز آنچنانکه خودت آموختی، حجاب چشم، حجاب زبان، حجاب گوش، حجاب دستها و حجاب پاها. بدان که حجاب ابعاد گستردهای دارد که در بعضی از این ابعاد زن و مرد مشترک هستند و در بعضی هم نیستند مانند حجابی که مخصوص خانمهاست. محبوبم، از هیچ چیز نترس جز خدای تبارک و تعالی. چون هیچ عاملی نیست که حقیقتا قابل ترسیدن باشد مگر اینکه انسان در خود تلقین کند. وقتی کاملا به خداوند تبارک و تعالی تکیه کردی آنوقت خواهی فهمید.
به فرزندانم بیاموز که مبادا در زندگیشان پول، ثروت، شهوت، زرق و برق زیبا و مقام و شهرت نقش تعیین کننده داشته باشد که همه اینها دام شیطان است. اگر کنترل نشود انسانها را به سقوط خواهد کشید.
محبوبم باز بر این تکیه میکنم که تا مطلبی برایت ثابت نشده از کسی قبول مکن، حتی اگر پدر و مادرت باشند. چون زود باوری زندگی خیلیها را به نابودی کشانده. در برابر مشکلات با پروردگار توانا توکل کن و استوار باش که حتما پیروز خواهی شد. قرآن را باز کن و حتما معنی سورهنسأ را بخوان که برایت خیلی مفید است. بدان که همیشه تصورات بد نسبت به یک انسان از نحوه رفتار و کردار آن انسان سرچشمه میگیرد و تو سعی کن که در برخورد با مردم، مخصوصا مردم نامحرم به نحوی رفتار کنی که به جای اینکه گمان بدی نسبت به تو پیدا کند حسن احترام آنها برانگیخته شود. آنچنانکه تا به حال رفتار کردی. یعنی حجاب را به معنی کامل بکار ببری حتی در حیاط منزل و من بهاین عمل تو اطمینان دارم.
ترا دوست دارم چون دوست داشتنی هستی و به تو اعتماد دارم چون قابل اعتمادی و به تو احترام میگذارم چون محترمی. چون مادر فرزندانم هستی و چون یار و غمخوارم هستی، چون همسرم هستی. از دور با یادهایت همیشه دلشادم و از دور نه چندان دور که حتی برایم ضخامت تار مویی هم نهایت دوری است صورت فرزندانم را میبوسم. از قول من به مادرم سلام برسان و بگو که نگران نباشد و به همه دوستان و آشنایان هم سلام برسان. فرزندانم را به تو و تورا و فرزندانم را به خداوند تبارک و تعالی میسپارم.
قربانت رضا
9/9/59
نامه شهید علیرضا نوری، قائممقام لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به نقل از ماهنامهعاشورا
مرتضی-ام