پایگاه خبری انصارحزب الله: چند وقتی است که یک مسئله بسیار مهم فکرم را به خود مشغول کرده است. بعد از چند بار بازدید از نمایشگاه قرآن امسال این موضوع ذهنم را بیشتر از گذشته به خود فرو برد. البته از خوبیها و نکات مثبت نمایشگاه امسال گفتیم و گزارش مفصلی هم در این صفحه نوشته شد. قصدمان هم زیر سوال بردن این رویداد بسیار ارزشمند نبوده و نیست. نکته ای هم که مد نظر است فقط به این نمایشگاه اختصاص ندارد و در بین ما عمومیت پیدا کرده است.
قبل از گفتن نکته اصلی و سپردن نتیجه گیری به خود شما، ذکر یک موضوع دیگر ضروری است. همه مان میدانیم آن قدیم ترها شاید خیلی از امکانات امروزی نبود ولی در عوض چیزهایی بود که امروز نیست! امروز تجهیزات مختلف زندگی هست و آن زمان صمیمیت بود. امروز پیشرفته ترین وسایل ارتباط جمعی هست و همه از هم بی خبرند ولی آن روزها همه از حال هم باخبر بودند! امروز انواع و اقسام لوازم به کمک زندگیها شتافته و زندگیها فلج است ولی آن دوره بدون همه اینها زندگیها سرحال و سرپا بود و...
اینها را گفتم تا در یک کلام بگویم در دوره و زمانه ما حرف زیاد است، کتاب درباره همه موضوعات زیاد نوشته میشود ولی عمل کم است! به نوعی در روزگار حرف بدون عمل قرار داریم. هرچه روزگار به جلو میرود فاصله حرف تا عمل ما هم دارد بیشتر میشود! امروز سطح اطلاعات و آگاهی دینی مردم نسبت به گذشته بیشتر شده ولی شاید بتوان به جرئت ادعا کرد که در گذشته به همان سطح دانش اندک خود عمل میکردند و امروز...
در روایت داریم که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «گروهی از بهشتیان به گروهی از دوزخیان مینگرند و میگویند: ما به برکت تربیت و آموزش شما به بهشت رفتیم. چه شده است که شما خود به دوزخ افتاده اید؟ گویند: إنّا کنّا نأمُرَ بالخیر و لا نفعَلُه؛ ما به نیکی فرمان میدادیم ولی خود به آن عمل نمیکردیم.»(1)
قطعاً با ذکر این روایت از موضوع اصلی یادداشت پیش رو مطلع شده اید. نگرانی ما از اینجاست که نکند به این سمت برویم که عالمان بی عمل محسوب شویم. این بی عملی یا بد عمل کردن کسانی که خود به خوبیها و معروف امر میکنند غیر از خسران فردی برای خود این افراد، آثار سوء بر اجتماع هم میگذارد. امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «آنچه مردم را به تحصیل دانش بی رغبت کرده، این است که میبینند کمتر عالمی است که به علمش عمل میکند!»(2)
این روایت نشان میدهد که علت بسیاری از بی دینیها و دینگریزیها، کماطلاعیها و علمگریزیهای مردم عامه، بد عمل کردن یا عمل نکردن عالمان و آگاهان و آمران به معروف به علمشان است. این دسته از روایات در کتب روایی بسیارند.
اما آنچه در نمایشگاه قرآن امسال بر این نگرانی افزود نوع و نحوه حجاب برگزارکنندگان یا بهتر بگویم غرفهداران در نمایشگاه قرآن بود. این موضوع در همه بخشها اعم از فروش مواد غذایی، اقلام مربوط به حجاب و عفاف و فروش کتاب و محصولات دینی مشاهده میشد. غرفه داران خانم بسیاری – شاید اکثریت خانمها- در نمایشگاه امسال بودند که کاملاً مشخص بود حجابشان تحمیلی است. نه اینکه بی حجاب بودند یا اعتقادی به حجاب نداشتند ولی حجاب چادر و پوشش کامل را به اجبار نمایشگاه انتخاب کرده بودند.
این موضوع برای یک مشاهده گر چادری یا متدینین کاملاً ملموس بود و نیازی به مدرک و شاهد دلیل خاصی نداشت. البته حساب برخی غرفههای اجرایی متفاوت بود. نمیخواهم به برگزارکنندگان نمایشگاه ایراد بگیرم. بحث اصلی بر سر چیز دیگری است. میخواهم بگویم وقتی یک شرکت تولیدی که در زمینه امور قرآنی فعالیت میکند و غرفه دارش به اجبار چادر بر سر میکند چند نتیجه بیشتر نخواهد داشت و همه هم هشدار دهنده است:
یک نتیجه این است که خود سازندگان آن محصول قرآنی هدفشان کار تجاری بوده و اعتقاد چندانی به این موضوعات ندارند.
اگر این گزینه برای هر محصولی دینی چه قرآنی و چه غیر آن صحیح باشد واویلاست! زیرا اولاً چنین محصولی هرچقدر هم پیشرفته و با آب و رنگ خوب و مناسب باشد نمیتواند تاثیر چندانی بر مخاطبش بگذارد؛ چرا که سخن چو از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
ثانیاً این هشدار برای همه متولیان و همه دینداران است که بر اثر غفلت آنها کار به دست نااهلان افتاده است.
نتیجه دیگری که ممکن است گرفته شود این است که شاید سازندگان این محصولات افراد متدینی هستند ولی خیلی برایشان تفاوت نمیکرده و به هر دلیلی خانمی با چنین حجابی را برای غرفه برگزیدهاند! یعنی از خانمی برای معرفی و فروش محصول خود کمک گرفتهاند که ذاتاً چادری و اهل حجاب کامل قرآنی نیست و چه تبلیغ سوئی برای نمایشگاه ارزشمندی اینچنینی بدتر از این!؟
ضمن اینکه چطور میشود سازنده یک محصول قرآنی بود و نسبت به مهمترین واجب یعنی امر به معروف و نهی از منکر غافل شد!؟ غیر از این است که نشان میدهد ما و هر که چنین عمل میکند به آنچه میگوییم و درصدد ترویجش هستیم اعتقاد چندانی نداریم و نسبت به آن عامل نیستیم؟ یعنی عالم بی عمل هستیم!
فرض دیگر این است که یک شرکت تولیدکننده محصولات قرآنی برغم اینکه مقید به این امور بودهاند لکن کسی را برای این کار پیدا نکردهاند و از بین گزینههای موجود فرد حاضر در غرفه بهترین فرد محسوب میشده است. این فرض هم هرچند احتمالش بسیار بعید است و میشد حداقل از یک جوان متدین برای این کار بهره برد ولی بر فرض صحت هم باز نگرانکننده است که چرا فرد مناسبی با حجاب کامل برای این پیدا نشده است.
خلاصه کلام اینکه وقتی این صحنهها را مشاهده میکردم، نگران شدم. از اینکه جامعه ما در حال حرکت به سمت جوامعی است که عالم بی عمل بودند و به عاقبت خوشی نرسیدند.
همین بحث امر به معروف و نهی از منکر نیز هرچند به دست فراموشی سپرده شده ولی بالاترین مصداق امر به معروف، اعمال افراد متدین است. امام صادق(ع) میفرمایند که مردم را با غیر زبانهایتان به دین دعوت کنید. یعنی طوری برخورد کنید که دیگران با دیدن رفتار شما به دینداری ترغیب شوند نه از دین گریزان، و به راستی آیا ما چنین عمل کرده و میکنیم؟ چقدر دینگریزیها که به سبب همین بد عمل کردنهای افراد به ظاهر دیندار اتفاق افتاده است. چقدر جوانها که به واسطه تدبیرهای غلط و رفتارهای ضد دینی از کسانی که داعیه دار دینند از دین زده شدند.
اگر نمایشگاه قرآن را مثال زدیم برای این بود که این فضا جزو بهترین فضاهای موجود و معنوی ترین آنها در جامعه کنونی ماست. حال اگر در این فضای معنوی فردی که در عقایدش کمی دچار شک و تردید است، چنین دوگانگی رفتاری را مشاهده نماید، آیا نسبت به مسئله حجاب دچار تردید جدی تر نخواهد شد؟ وقتی او در بخش حجاب و عفاف نمایشگاهی با نام قرآن در محلی به نام مصلای تهران ودر شبهای ماه مبارک رمضان –به بار معنوی واژه دقت کنید- میبیند که فروشنده چادر با آرایش غلیظ چادر میفروشد و هرازگاهی هم به بهانههای مختلف چادر از سرش کنار میرود با خود چه فکری خواهد کرد؟ این مسائل چه تاثیری بر ضمیر ناخودآگاه این فرد خواهد گذاشت؟
در یکی از غرفهها مشاهده کردم که خانم فروشنده قرآن و مفاتیح گوشش را از زیر حجاب بیرون آورده و با مشتریان مرد و زن به راحتی در حال گفتوگوست. حالا تصور کنید دختر نوجوانی که میخواهد محصولات قرآنی اعم از سی دی و کتاب بخرد وقتی با خانمی روبهرو شود که تبلیغ محصول قرآنی میکند ولی خودش با حجاب چادر ولی به صورت نامناسب و آرایش ایستاده است چه تصوری در ذهنش ایجاد خواهد شد؟ اگر بعدها به این نوجوان بگویند در آیات سوره نور درباره حجاب چنین گفته است و او به یاد این فروشنده محصولات قرآنی بیفتد چه فکری خواهد کرد؟
باز هم میگویم در ارزش و اهمیت این نمایشگاه تردیدی نداریم و این موضوع را فقط به عنوان یک هشدار جدی و نمایشگاه را به عنوان یک مثال بارز ذکر کردیم. وگرنه از این دست رفتارها در جامعه فراوان است ولی وقتی به محیطهای معنوی رسوخ پیدا میکند انسان را بیش از پیش نگران خواهد کرد.
همه نگرانی ما از این است که اصل را فراموش کنیم و به فروع بچسبیم. یادمان نرود قرآن درباره حجاب و امر به معروف چه میگوید. غرق در زینتدهی به قرآنها و کتب روایی و مفاتیح و... نشویم و یادمان برود اهل بیت از ما چه خواستهاند. حواسمان باشد اصل چیست و فرع کدام است...
سر مشقهای آب بابا یادمان رفت
رسم نوشتن با قلمها یادمان رفت
شعر خدای مهربان را حفظ کردیم
اما خدای مهربان را یادمان رفت!
پینوشت:
1- مکارمالاخلاق، ج 2، ص 364، ح 2661
2- غررالحکم، ح 3895