بسمه تعالی
همسر محبوبم سلام، مادر فرزندانم سلام
عزیزم، گاهی اتفاق میافتد که یک شیئی یا یک حادثه یا یک کلمه در رابطه با یک انسان یا انسانهایی دارای معنی خاص و حتی دارای تقدس خاصی میشود که آن شی یا آن حادثه و یا آن کلمه در گذشته و یا در حالتی معمول نمیتوانست برای آن انسان مفهوم خاصی داشته باشد.
کلمه دوست داشتن کلمهایست که بسیار بکار میرود، مانند مادری که فرزندش را دست دارد و این کلمه را بکار میبرد یا شاگردی که برای معلمش آنرا بکار میبرد یا دوستی که برای دوست دیگرش آنرا بکار میبرد. ولی من نمیدانم که چرا نمیتوانم کلمه دوست داشتن را یک کلمه معمولی بدانم. برای من این کلمه، کلمهای ملکوتی است که اگر بین دو انسان بکار برده شود نشانة پیوند دو روح و دو احساس ملکوتی است که هرگز بین آن دو انسان فاصلهای نیست. حتی جسمهاشان هم نمیتواند مانعی بین آن دو انسان باشد، بلکه آنها یکی میشوند که دلهاشان، که افکارشان، که زبانشان یکی میشود و در یکدیگر غرق میشوند و در یکدیگر حل میگردند. محبوبم، من نمیتوانم ترا فقط همسرم صدا کنم. چون، پارههای جانم در تو حل شد و پارههای عمرم، چون دو فرزند، از تو رویید. باید ترا به جای همسرم به نام دیگری بخوانم کههم، آن معنی دوست داشتن را در خود داشته باشد و هم در برگیرندة روییدن پارههای عمرم از وجودتو شود و نمیدانم که چه بگویم...
ما با هم سالهایی را پشت سر گذاشتیم که در عین ناگواری گواراترین دوران زندگیمان به شمار میرود و هر لحظه که از زندگیمان میگذشت، احساس نیاز بیشتری نسبت به تو پیدا میکردم. ولی همیشه با خودم مبارزه میکردم که مبادا دوست داشتن تو در من حالتی بوجود بیاورد که مرا از مسیرم و از هدفم دور کند و در این راه با یاری خدا و همکاری تو موفق شدم که هدفم را دنبال کنم و اکنون هم، که در راه رسیدن به انجام هدف مقدسم هستم، بیشتر خوشحالم که تو برای من علاوه بر اینکه مانعی نیستی، بلکه مشوق من هم شدی و امیدوارم که خدا به تو عزت بدهد و تو را یاری بدهد که در حق فرزندانم هم آنچنانکه تا به حال محبت کردی محبت نمایی و با اتکال به خداوند تبارک و تعالی در تعلیم و راهنمایی آنها برای درک مفاهیم قرآنی سعی و کوشش فراوان نمایی و به آنها بفهمانی که پدرشان در راه چه هدفی مبارزه کرد و جنگید و... و به آنها بگو که پدرشان در این راه با افتخار قدم نهاد و با افتخار آنرا دنبال کرد.
سعیکن که از همان کودکی آنها را با نماز آشنا کنی و تو خودت هم بدان که اگر در خانهای نماز نباشد هیچ چیز نیست و نور حق و برکت و سعادت از آن خانه خواهد رفت. از تجملات زندگی آنچنانکه تا بهحال پرهیز کردهای پرهیزکن. هرچه سادهتر زندگی کنی، گرفتاریت کمتر خواهد شد.
به فرزندانم حجاب را بیاموز آنچنانکه خودت آموختی، حجاب چشم، حجاب زبان، حجاب گوش، حجاب دستها و حجاب پاها. بدان که حجاب ابعاد گستردهای دارد که در بعضی از این ابعاد زن و مرد مشترک هستند و در بعضی هم نیستند مانند حجابی که مخصوص خانمهاست. محبوبم، از هیچ چیز نترس جز خدای تبارک و تعالی. چون هیچ عاملی نیست که حقیقتا قابل ترسیدن باشد مگر اینکه انسان در خود تلقین کند. وقتی کاملا به خداوند تبارک و تعالی تکیه کردی آنوقت خواهی فهمید.
به فرزندانم بیاموز که مبادا در زندگیشان پول، ثروت، شهوت، زرق و برق زیبا و مقام و شهرت نقش تعیین کننده داشته باشد که همه اینها دام شیطان است. اگر کنترل نشود انسانها را به سقوط خواهد کشید.
محبوبم باز بر این تکیه میکنم که تا مطلبی برایت ثابت نشده از کسی قبول مکن، حتی اگر پدر و مادرت باشند. چون زود باوری زندگی خیلیها را به نابودی کشانده. در برابر مشکلات با پروردگار توانا توکل کن و استوار باش که حتما پیروز خواهی شد. قرآن را باز کن و حتما معنی سورهنسأ را بخوان که برایت خیلی مفید است. بدان که همیشه تصورات بد نسبت به یک انسان از نحوه رفتار و کردار آن انسان سرچشمه میگیرد و تو سعی کن که در برخورد با مردم، مخصوصا مردم نامحرم به نحوی رفتار کنی که به جای اینکه گمان بدی نسبت به تو پیدا کند حسن احترام آنها برانگیخته شود. آنچنانکه تا به حال رفتار کردی. یعنی حجاب را به معنی کامل بکار ببری حتی در حیاط منزل و من بهاین عمل تو اطمینان دارم.
ترا دوست دارم چون دوست داشتنی هستی و به تو اعتماد دارم چون قابل اعتمادی و به تو احترام میگذارم چون محترمی. چون مادر فرزندانم هستی و چون یار و غمخوارم هستی، چون همسرم هستی. از دور با یادهایت همیشه دلشادم و از دور نه چندان دور که حتی برایم ضخامت تار مویی هم نهایت دوری است صورت فرزندانم را میبوسم. از قول من به مادرم سلام برسان و بگو که نگران نباشد و به همه دوستان و آشنایان هم سلام برسان. فرزندانم را به تو و تورا و فرزندانم را به خداوند تبارک و تعالی میسپارم.
قربانت رضا
9/9/59
نامه شهید علیرضا نوری، قائممقام لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به نقل از ماهنامهعاشورا
مرتضی-ام
توسط : فدایی - سه شنبه 91 فروردین 22 , ساعت 9:43 صبح