اگر فقط یکبار همینجور در صف مرغ می ایستادند دلم نمی سوخت!
محمد آقایی پر ،پایگاه خبری تحلیلی جوان/خردادماه سال پیش وقتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به برای شرکت در اختتامیه سمینار تعامل اقوام و ادیان به ارومیه سفر کرده بود علیرضا عصمت پرست شهردار وقت ارومیه نامه ای به حسینی تقدیم کرد که در آن برای فرهنگسرای قرآن و عترت شهرداری (دارالثقلین) درخواست مساعدت شده بود ، زیر نامه اش نوشته بود مهدی باکری شهردار ارومیه ، و از طرف او عصمت پرست امضا کرده بود.
شهید باکری یادتان می آید؟
او شهردار ارومیه بود که حتی نصف مجری مراسم معارفه شهردار جدید سخنرانی نکرد ، او فقط عمل کرد ، عمل.
امروز مسئولان جدید در چله تابستان چنان کاپشن و کت شلوار می پوشند که بیا و ببین!
می خواهند خوش تیپ باشند!
می خواهند فهمیده شود که آنها مسئولند!
عصمت پرست چندماهی شهردار ارومیه بود و در این ماه پدرش در آمد هم از کارهای خودش هم از کارهای دیگران.
خود پدرش هم که به رحمت خدا رفت.
آخر و عاقبت عصمت پرست در شهرداری ارومیه را هم که همه می دانند.
اصولاً او باید در این تودیع و معارفه حضور می داشت اما نداشت!
پارسال برای او هم چنین مراسم معارفه ای گرفته شد ، قرار بود تمام مشکلات ارومیه را حل کند ، حتی قرار شده بود فامیلش را هم از عصمت پرست به عصمت دوست تغییر دهد ، کار به استفتاء هم رسید…
به گمانم این مسئولین که اینقدر خوب و منضبط ردیف ایستاده اند ، این روزها اگر فقط یکبار در صف مرغ گران شده 4700 تومانی می ایستادند بهتر می توانستند مسئولیت کارهای کرده و ناکرده خود را درک کنند اما چه سود … اگر کسی یکی از آقایان و خانم ها را در صف مرغی ، چیزی دیده ، سند بیاورد تا جانم را تقدیمش کنم!
این ده نفر اینجا ایستاده اند تا یک نفر حکم شهرداری بگیرد و یک نفر دیگر هم طبق معمول تابلوی و ان یکاد دیگری را
جناب سرهنگ امانی ، جناب شکر نیا و سرکار خانم مبین و حتی مهندس فتاحی اگر بالای صحنه نمی آمدند نیز اتفاقی نمی افتاد و می شد حکم حضرت پور و تابلوی عدلدوست را داد.
متولد ارومیه باشی ، مرکز استان آذربایجان غربی ، 5 سال عضو شورا باشی ، ترکی ندانی یا نخواهی که بدانی و نگذاری ملتی به زبان مادری صحبت کرده یا صحبتی را گوش کنند ، نوبر است!
برخی از این اعضای شورا را ولشان کنی تا ساعت ها می توانند در مورد مدیریت واحد شهری سخنرانی های قراء و مبسوطی کنند اما تعداد شهردار و سرپرست شهرداری و پیشنهاد شهردار دادنشان فقط در یک دوره شورا از شماره خارج شده است!
نمی دانم چرا دکتر فرهودی کت و شلوار نپوشیده ، مگر او مسئول نیست؟!
این را هم نمی دانم که آیا درآمد بالا ، زمین ، ملک و برج داشتن مسئولان خوب است یا بد و آیا مسئول برج دار می تواند درد مستاجر کشتارگاه نشین ، یا حسین آباد و علی آباد نشین را بفهمد یا نه !
شاید هم که بفهمد ، البته من ندیده ام چنین مسئولی را !
شنیده می شود برای شهردار شدن حضرتپور خیلی زحمت کشیده
نمی دانم بالاخره یک تیم فوتبال برای استان خریده یا سرش به مهر ماندگار گرم است
جلیلی در پاسخ به عدلدوست تضمین نداد که تا پایان شورا شهردار جدیدی را معرفی نکند!
نمی تواند هم تضمین دهد الان چهره شورا به کل تغییر کرده است ، سه نفر ترک ، 5 نفر کرد.
یکی وکیل ، یکی دکتر ، یکی بازاری و یکی کارمند… اما همگی متخصص در امور مدیریت شهری
جلیلی در جلسه معارفه ، فقط کاغذهایی را مطالعه می کرد
شاید برنامه ریزی می کند برای شورای چهارم ، او که همیشه بوده چرا در شورای بعدی نباشد؟
خیلی هم در این چند سال راه افتاده
می بینید ، صندلی حضرتپور فرق دارد ، هم بزرگ است و هم چرخ دار و البته دم در
حضرتپور با برنامه هایی در دست چپ به روی صحنه آمد ، امید که با کارنامه ای در دست راست از شهرداری ارومیه بیرون برود
از خیلی ها تشکر کرد
گفت که مردم هم به او رای داده اند تا از حراست ثبت احوال به شهرداری ارومیه برسد
کاش همین گفته یادش هم بماند
حضرتپور خیلی خوشحال ، حکمش را گرفت و آن 8 نفر ، منهای خانم مبین ، روی سن برایش دست زدند
نمی دانم چرا به خانم مبین به نمایندگی از بانوان عضو شورا فرصت داده نشد تا 45 دقیقه ای در مورد اهمیت و ضرورت مدیریت واحد شهری سخنرانی کند!
عدلدوست باز یک تابلوی و ان یکاد گرفت و رفت گوشه ای منتظر ایستاد برای تابلوی بعدی که کی داده شود!
با تعریف و تمجیدهایی که محمودی از او کرد باید منتظر پست های بهتری برای عدلدوست باشیم.
خیلی از خبرنگاران می دانند چه خبر است ، اصلاً می دانند از اول چه خبر بود .
بعضی وقتها حتی می دانند چه خواهد شد ، اما خوب ، خبرنگار ترجیح می دهد کار خودش را بکند ، ما که مسئول نیستیم.
یادتان باشد در انتخابات بعدی بفهمید در ستاد کدام نامزد چه کار باید بکنید!
این را هم بخاطر بسپارید که از 43 شهردار ارومیه فقط باکری است که زنده است و نامش به نیکی برده می شود و بقیه فقط شهردار بوده اند و رفته اند .
اما باکری دلدار بود
منبع: وبلاگ نقطه سرخط