پاسخ به استقبال حجت الاسلام شریف زاده از برگزاری مناظره؛

به راستی چرا در تصمیمات فرهنگی، نظرات علما لحاظ نمی گردد؟ علت آن چه می تواند باشد!؟ سوالم را صریح تر مطرح می کنم: آیا در رویکرد فرهنگی دولت ، عده ای به دنبال حذف روحانیت اصیل و یا بهتر است بگویم اسلام منهای روحانیت نیستند؟ این پرسش بدین جهت مطرح شد که شما در تقسیمات سه گانه یتان از دین نیز ، جایگاه فقه و فقاهت شریف را ،تا حد الزامات خشک و خشن و بی روح ، تقلیل داده و آن را در عمل به انزوا کشانده و نا کارآمد معرفی کرده اید...
"عماریون"-بنام خدا



خدایی که ذکرش، فخر و شرافت اهل ذکر است؛ خدایی که شکر و سپاسش فوز و سعادت سپاسگزاران؛ خدایی که اطاعت و بندگی اش، اهل طاعت را نجات بخش است؛ سلام و صلوات خدا بر محمد مصطفی وآل پاکش. خدایا ! دلهای ما را چنان به ذکر خود مشغول گردان که از فکر و ذکر غیر تو فارغ گردد و زبان ما را آن سان به شکر و سپاس خود مشغول دار که ابدا به شکر دیگری نپردازد و اعضا و جوارح ما را چنان مستغرق طاعت خود گردان که از طاعت غیر تو باز ماند. آمین یا رب العالمین


آقای حجت الاسلام شیخ بهمن شریف زاده سلام علیکم ، مرقوم شریف واصل شد، ان شاءالله تعالی با سلامت و سعادت قرین باشید، از استقبال شما جهت برگزاری مناظره با اینجانب سپاسگزارم،اما برای برطرف شدن دغدغه های حضرت عالی نسبت به سه مبحث : مواضع ، قابلیت ها و موضوع مناظره، که در جوابیه به بیان آنها پرداخته بودید، به ترتیب به عرض می رسانم :
الف: اینجانب خود یکی از فعالان ستاد انتخاباتی دکتر احمدی نژاد در دورهای نهم و دهم انتخابات ریاست جمهوری بوده و نیز ازعلاقمندان و ارادتمندان به شخص ایشان بوده و هستم، اما بی شک این به آن معنا نیست که نقدهایی بر رویکردهای فرهنگی دولت بخصوص دولت دهم(!) نداشته باشم.
جناب آقای شریف زاده از آنجایی که پرداختن به این مقوله و نقد و بررسی آن در این نوشتار میسر نیست مواضع خود را نسبت به رویکردهای فرهنگی دولت بخصوص دولت دهم و بهتر است که بگویم رویکردهای فرهنگی برخی از اطرافیان رئیس جمهور محترم، در قالب چند پرسش ، مطرح خواهم کرد. لیکن آنچه مسلم و محرز است و برای خاص و عام ، ملموس و محسوس بوده این است که اوضاع و احوال و شرایط فرهنگی کشور? در حال حاضر، تا رسیدن به وضعیت مطلوب، با آنچه که مردم از رئیس جمهور منتخب و محبوب خود انتظار دارند فاصله زیادی دارد و کاستی های فراوانی در «امور فرهنگی» احساس می شود .
اما چون سوالات زیادی دراین باب (رویکردهای فرهنگی دولت) مطرح بوده و هست و پرداختن به آن از حوصله شما و خوانندگان محترم خارج است، لذا در بیان مواضع خود فعلا در سه قالب به طرح سوالاتی خواهم پرداخت.

1. آقای شریف زاده از شما و برادر فکریتان! - که بهتر است بگویم: این روزها ،در تقسیم کار جدید سیاسی، مسئولیت دفاع همه جانبه از وی را، در تریبون های وابسته به دولت! برعهده شما و تیم تان، نهاده اند – آن هم به عنوان مدافع رویکردهای فرهنگی دولت! پرسشم این است که: آیا تا کنون تعریف شفاف و گویایی از رویکرد فرهنگیتان در دولت و یا حتی تعریفی از فرهنگ که زیبنده ی نظام ولایی ما باشد ارائه نموده و اعلام کرده اید؟
2. در «جبهه فرهنگی» البته اگر به آن معتقد باشید چه اهدافی را دنبال می کنید؟؟ آیا نقطه ی کمال را در فعالیت های فرهنگی، آن هم بر مبنای دین مبین اسلام و نیز بر اساس ادبیات انقلاب اسلامی تعریف و مشخص کرده اید؟ آیا رویکردهای فرهنگی دولت که شما در پیش گرفته اید! نهایتا به سمت تحقق آرمان های انقلاب،و «مهندسی فرهنگی» و« تولید نقشه راه»، که مدّ نظر ولی فقیه می باشد، پیش خواهد رفت؟ و یا درهمان حدِّ پرداختن به فعالیت های فرهنگی خُرد که در شأن دولت کریمه اسلامی نمی باشد و با حمایت کردن نهادهای مقدسی همچون مساجد و هیئات، که به خوبی نیز از پس آن بر خواهند آمد، متوقف خواهد شد. البته باید بگویم بعضی از کارهای به اصطلاح فرهنگیتان هم، که با علامت های سوال و تعجب فراوانی رو برو است. شاید اصلا راه ناصواب پیمودن و سر از نا کجا آبادِ انحراف از مسیرِ اهداف بلند انقلاب اسلامی در آوردن،باشد. لکن در این مختصر مجال پرداختن به آنها نیست و از موضوع بحث خارج است و پرداختن به آن موجب اطاله ی کلام می گردد.
3. در رویکرد فرهنگی خویش آیا به علمای انقلابی اسلام، و مراجع عظیم شأن و فضلای حوزه علمیه مقدسه و نیز اساتید برجسته و نخبگان انقلابی دانشگاه، به عنوان پرچم داران نهضت علمی و اسلامی کشور و فرمانده هان و طراحان «جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی» معتقدید؟ آیا در این راستا برای آنان شأن و منزلتی هم قائلید یا خیر!؟ آیا شما و همفکرانتان، به قم، به عنوان مرکز لجستیک فکری و فرهنگی کشور و جهان اسلام می اندیشید ؟ آیا باور دارید که دو نهاد مقدس حوزه و دانشگاه باید عقبه ی فکری دولت در سه بعد سیاست ،فرهنگ و اقتصاد باشند و همچنین دولت به شکل مدام باید از آبشخور این دو نهاد مقدس و فرهنگی تغذیه گردد؟ یا اینکه برای تصمیم سازی و مدیریت در امور فرهنگی کشور اسلامی ایران و بلکه جهان اسلام ،فقط به تعداد انگشت شماری افراد سطحی نگر و کم عمق و بعضا?مهمل گو بسنده بایدکرد؟ اگر این است که باید بگویم: چقدر فاصله است بین غواصی در اقیانوسی بیکران با غواصی کردن در یک آکواریوم کم جا و کم حجم... و اما اگر معتقد هستید پس چرا این همدلی ها ،همفکری ها و همکاری ها بخصوص در بعد فرهنگ پدید نمی آید؟ البته نمی گویم که نیست ولکن کم تر احساس میشود و در سطح جامعه مخصوصا حوزه و دانشگاه گفتمانی نشده است و این در شأن یک دولت مکتبی و ارزشی نبوده و نیست.

جناب حجت الاسلام ، همانطور که می دانید اساسا برخی از رویکردهای فرهنگیتان! نیز که با نظرات علما و مراجع عظیم الشـأن انقلاب، همخوانی ندارد و به دلایلی از جمله سوء استفاده نمودن بعضی از جریانات معاند با دولت، از آوردن مصادیق خود داری می کنم. اما به راستی چرا در تصمیمات فرهنگی، نظرات ایشان لحاظ نمی گردد؟ علت آن چه می تواند باشد!؟ سوالم را صریح تر مطرح می کنم: آیا در رویکرد فرهنگی دولت ، عده ای به دنبال حذف روحانیت اصیل و یا بهتر است بگویم اسلام منهای روحانیت نیستند؟ این پرسش بدین جهت مطرح شد که شما در تقسیمات سه گانه یتان از دین نیز ، جایگاه فقه و فقاهت شریف را ،تا حد الزامات خشک و خشن و بی روح ، تقلیل داده و آن را در عمل به انزوا کشانده و نا کارآمد معرفی کرده اید .بنابراین اگر بخواهیم تقسیمات سه گانه ی شما از دین را در قالب اصلی، فرعی، و تبعی وزن دهیم ، در نزد شما و برخی از دوستانتان! جایگاه فقه و شریعت محمدی (ص) شاید تبعی هم نباشد. آیا محدود کردن و بستن دست مراجع و به تبع شریعت محمدی و همچنین القای ناکارآمدی آن تا این حد جایز است؟


ب: برادر روحانی جناب آقای شریف زاده شما در بند دوم از جوابیه ی خود مرقوم نموده اید: که قابلیت های بنده حقیر برای چنین مناظره ای، بر شما نامعلوم است.لذا پیشنهاد داده اید که یکی از دو خبرگزاری فارس یا رجانیوز که به قول خودتان با مواضع شما مخالف هستند(!) مسؤولیت این مناظره را برعهده گیرند و تشخیص قابلیت های بنده را به آنان واگذار نموده اید(!) حال سوالم از شما که خود تحصیل کرده حوزه و بلکه مدیر مدرسه علمیه بوده اید این است که: آیا ارزیابی قابلیت های یک طلبه به عهده یک سایت خبری ست یا حوزه علمیه و مرکزی که در آن کسب علم نموده است؟ نمی دانم به چه نیت و چرا توپ! را در زمین این دو سایت وزین و انقلابی انداخته و مسئله را پیچانده اید! نمی خواهم تحلیل کنم که با طرح این پیشنهاد به دنبال کسب چه امتیازاتی از آنها هستید، ولیکن از آنجایی که من و شما هر دو طلبه ی حوزه علمیه هستیم انتظار می رفت که در نزاع شخصی و سیاسی خود با این خبرگزاری ها حقیر را دخالت ندهید و لاأقل برای برگزاری این مناظره، یکی از مدارس علمیه ، دانشگاه ها و یا حتی یکی از مساجد را پیشنهاد می دادید، سپس از رسانه های مختلف درخواست می شد که برای انعکاس مناظره به افکار عمومی، آنرا منتشر نمایند.
جناب حجت الاسلام شریف زاده شما که به گفته خودتان: از صحبت کردن و پاسخ به پرسش های هر کسی در هر سطحی (حتی دانش آموزان) استقبال می کنید و در مصاحبه ی کذایی تان با روزنامه ی شرق! گفته بودید هیچ کس حاضر به مناظره با من نبوده، نیست و نخواهد بود و اینکه هر کسی هست بیاید جلو ! چرا وقتی طلبه ای که وابسته به هیچ قدرتی هم نیست ، حرف های شما را جدی می گیرد و به در خواست مناظره شما پاسخ مثبت می دهد شوکه شده و شروع به پیشنهادهای آنچنانی می نمایید؟ آیا بین آنچه که می گویید این خود یک پارادوکس و تناقض آشکار نیست؟ آقای شریف زاده از شما انتظار داشتم که درخواست حقیر را نیز در آن سطحی که با دانش آموزان مقایسه کرده بودید و آن هم بدون شرط و شروط و ارائه ی پیشنهاد کذایی، پاسخ داده و از آن استقبال می کردید.

ج: اما درباره موضوعات مورد بحث هرچند که قبلا هم به عرض رساندم لکن موکدا توضیح خواهم داد:
محور اول: چنانچه شما در مصاحبه ها و نوشته هایتان دینداری را دارای سه بعد میدانید و اساسا نقش عرفان مصطلح را در اجتماعیات برجسته تر، پررنگ تر و وزین تر از بقیه ابعاد میدانید و نیز در مطالب تان معتقدید "جهان تنها با عرفان قابل مدیریت است! " به نقد و بررسی این عقید و علل کار آمدی و یا نا کارآمدی آن در جامعه خواهیم پرداخت.
محور دوم: تبیین و بررسی و دفاع تمام قد از کارآمدی بالاترین کشف نبی مکرم اسلام (ص) یعنی شریعت محمدی به نسبت هر مقوله ی دیگر، که شما از آن به نام «الزام» و فقه مصطلح و خشک و خشن و بی روح و ناکارآمد یاد می نمایید و ما از آن به عنوان فقه پویا و حکومتی.

محور سوم: بعد از نقد و بررسی دو محور فوق الذکر که معتقدم «سنگ بنای» رویکردهای فرهنگی اخیر دولت دهم نیز محسوب می شوند، به بررسی و نقد آن رویکردها ی «با قرائت جدید» پرداخته و تفاوت ها و فاصله های آن را با رویکردهای انقلاب اسلامی و «دولت مکتبی» خواهیم سنجید.
در پایان ذکر این مطلب ضروری است از آنجایی که در ایام شروع تعطیلات حوزه و دانشگاه به سر می بریم و میزبان شدن این دو مرکز علمی قدری دشوار است لذا جهت تسریع در برگزاری این مناظره پیشنهاد می شود که با توافق طرفین ، از اعلام آمادگیِ میزبان شدن مراکز فرهنگی اعم از حوزه ،دانشگاه و یا رسانه ها و... آن هم بی طرف، استقبال نماییم. «به یاری خدای توانا».



عبدالرحیم بیرانوند
هفدهم تیرماه 1391 هجری شمسی
مصادف با 17 شعبان المعظم1433 هجری قمری
سال «تولید ملی؛حمایت از کار و سرمایه ایرانی»

http://rahim1361.blogfa.com