ترمینال جنوب نشسته بودم ومنتظر حرکت اتوبوس که به صحنه غم انگیزی برخوردم باراننده که از کنارم رد شد صحبت کردم بعد یه عکس از جلوی اتوبوس گرفتم و بعد با شاگرد صحبت کردم و رفتم داخل واز مانیتور هم یه عکس گرفتم وگفتم بد نیست به برادران حزب اللهی هم این خبر مرگ آور رو بدم تا حواسشون جمع باشه !!! امر به معروف = مرگ(شلاق + زندان + نفی بلد +اشانتیون : اگه سمج باشید به همراه تمام اعضای خانواده) ، سکوت = مرگ نتیجه یا از خونه بیرون نیاییم یا خودمون زودتر بمیریم بهتره
جو جامعه رو به جایی رسوندن که نمیشه بخاطر موسیقی حرام به راننده ها تذکر داد به سبزه هم آراسته شد
این تنها اتوبوس( مانیتور دار فلش خور همراه با هدفون) ترمینال جنوب هست اگه جلوش گرفته نشه فردا باید منتظر اتوبوسهای بیشتری باشیم به بهانه امکانات رفاهی!!! و هرکی هرچی دلش بخواد نگاه می کنه تذکر هم بدی میگه:
روتو اونور کن نبینی !!!
حریم شخصیمه چرا به حریم شخصیم تجاوز کردی وبه مانیتور صندلیم نگاه کردی!
نمونه ای از حریم شخصی
ماه مبارک چند سال پیش بود داشم با واحد می رفتم شهرک غرب که وسط راه یه بنده خدایی سوار شد و صندلی روبروی خانمها نشست!!! ( لاغر ، سن بالا ، آستین کوتاه ، صورت کاملا زنانه!!! یعنی تراشیده شده ، عینک دودی خرمگسی بزرگ ) و داشت آدامس می خورد تیپ و قیافشو که دیدم فهمیدم اینجا سکوت بهتره قالوا سلاما چند لحظه گذشت یه بنده خدای دیگه از صندلی عقب که اونهم سنی ازش گذشته بود گفت آقا مراعات ماه مبارک رو بکن و آدامس خوره گفت بلیط دادم سوار شدم !!!! و شروع کرد به بد و بیراه گفتن به مسولین و.... با خودم گفتم ماه مبارک چه ربطی به بلیط دادن یا ندادن داره چه ربطی به بعضی از مسولین که نمی دونن مسولیت رو با س یا ص می نویسن داره ؟
یا مانیتور رو می چرخونه و وای به حال اینکه همسر یا نامزدش(ان شاء الله فکر بد نکنین محرمشه ) کنارش باشه !!!!!
برادر دانشجوم می گفت موقعی که داشته برمی گشته خونه تو اتوبوس بین شهری یه دانشجو پسر چند صندلی جلوتر داشته با لپ تاپ فیلم پورنو با صدای بلند می دیده که تذکر و مشاجره لفظی هم نتیجه نداده
وخیلی از موارد بی عفتی و بی ناموسی که تو اتوبوسها ،قطار ها ، متروها ، شرکتها و ادارات ، تورها و ... اتفاق می افته و .....
چند مورد از بی شمار مواردی که خودم شاهد بودم:
مترو : مخصوصا صادقیه کرج آخر وقت
قطار: کوپه بغلی در بسته زنجیر انداخته پرده کشیده چراغ خاموش فقط نور دوربین موقع عکس گرفتن و هی پشت سر هم زن و شوهر می رفتن توالت که شوهر هم با زیر پیراهنی و زیر شلواری رفت و آمد می کرد!!!!
دختر و پسرها که موقع شلوغی تو راهروها و کنار توالت می نشستن همراه قهقه های بلند و موسیقی بلند و حرفهای .... و...
اتوبوس: دوردیف جلوتر یک دختر تنها نشسته بود و شهر بعدی چند جوون نشستن دختر هی برمی گشت آخر اتوبوس رو نگاه می کرد بعد شام مثل اینکه خودمونی شده بودن وضع بدتر شد دختر علنی اشاره می کرد و یکی از پسرها به بهانه آبخوردن اومد وخودشو به طرف صندلی دختر کشید و شروع کرد حرف زدن که دیدم نمیشه اوضاع بدتر میشه وای به حالی که بخوابیم وبرای بار دوم که اومد وخودشو خم کرده بود سمت صندلی از پشت چند بار به کمرش زدم و برگشت گفتم اگه تنت میخاره بگو بخارونم و الا آب خوردی بتمرگ سرجات و رفت نشست وحدود ساعت یک نصفه شب بود که تو یکی از شهرها دور یک میدون دختر پیاده شد با خودم گفتم این دختر تو اتوبوس که این همه بشر!!!! نشستن اینطوری بود وای بحال سواری شخصی که این موقع شب این رو برسونه خونش معلوم نیست صبح برسه یا ظهر!!!!!!
شرمنده که اینها رو نوشتم ولی می خوام بگم اگه وضعیت امر به معروف و نهی از منکر این طوری پیش بره باید منتظر تجاوز علنی در اتوبوسها ، متروها و.... باشیم( ازمن گفتن بود)
مگه کشورهای اروپایی و آمریکایی از اول اینطوری بودن
اون موقع فرماندار سابق شهر من تو جلسه شورای اداری میگه : متاسفانه در سیستم اداری به بد حجابها بیشتر جواب می دهند و مدیران ادارات با مسولیت من نباید به افراد بد حجاب پاسخ بدهند ودر عین حال خاطر نشان می کند که باید حالت اعتدال و اخلاق اسلامی هم رعایت شود!!!!!!!
گهی زین به پشت و گهی پشت به زین(نهی از منکر دهه شصت و اوایل هفتاد ، امر به معروف و نهی از منکر اواخر دهه هشتاد و اوایل نود )
توسط :
فدایی - سه شنبه 91 شهریور 21 , ساعت 2:5 عصر