بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

1370/12/13

 بیانات در دیدار اعضاى گروه ویژه و گروه معارف اسلامى صداى جمهورى اسلامى ایران‌

البته این نکته‌یى که عرض کردم، شامل دعاهایى که بعد از اذان صبح خوانده مى‌شود، یا دعاى روزها - که قبلاً خوانده مى‌شد و الان مدتى است آن را قطع کرده‌اند و ما هم گفتیم که قطع نکنند - نمى‌شود. اگر این دعاها را با سبک قرآن‌خوانىِ فارسى بخوانند - همین سبکى که در مسجدها مى‌خوانند - مطلوبتر است؛ آن آهنگهاى کشیده خیلى مناسب نیست. البته همین دیروز یا پریروز بود که دیدیم بعد از اذان دعایى با لحن عربى خوانده شد که خوب و دلنشین بود؛ اما اگر بخواهند آن را بِکِشند، چیز مطلوبى نخواهد شد. البته استثناهایى هم وجود دارد؛ مثلاً آن «ربّنا»هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مى‌گذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آن‌طور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مى‌رسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.

 یک نکته را هم در خصوص اذانهایى که از صدا و سیما پخش مى‌شود، متذکر مى‌شوم. شما(20) به اذان غلوش اشاره کردید؛ اما عیب اذان غلوش این است که آهسته گفته شده است؛ اذان استودیویى است؛ مثل این‌که براى خودش حدیث نفس کرده است. اذان ابوزید هم همین‌طور است؛ او هم براى خودش گفته است؛ اینها براى دیگران اذان نگفته‌اند. ما در این‌جا به آقایان قرّاء مصرى گفتیم که اذان باید از دل کنده بشود؛ یعنى اذان گلدسته‌یى بگویند؛ اذان استودیویى به درد ما نمى‌خورد! اذان گلدسته‌یى، مثل همان اذانى است که شما گفته‌اید؛ یا اذان آقاى شریف که انصافاً از آن اذانهاى بسیار خوب و درجه‌ى یک است. البته این اذان آقاى شریف، نسخه‌ى بدل است؛ اصلش را یک عرب گفته است و من سالها پیش این اذان را شنیده‌ام. مرحوم عطاءاللَّه زاهد(21) مى‌گفت که موسیقى متن فیلم محمّد رسول‌اللَّه را از اللَّه‌اکبر آن اذان گرفته‌اند. اذان طوخى و اذان مؤذن‌زاده هم خوب است؛ اذان پُرحرارت و پُرمغزى است.

بناى ما بر این نبوده که در رادیو و تلویزیون، از اول تا آخر، همین چهار تا اذان را بگذاریم؛ نه، بنا بر این بوده است که اذان گفتن را نظمى بدهند؛ منتها براى این‌که خیلى شلوغ نشود، گفته شد که مرزى بگذارند. البته ممکن است گاهى بعضى از اذانها را هم بگذارند؛ اما توجه داشته باشید که اذان رسمى و دایمى رادیوى ایران که ما مى‌خواهیم در دنیا پخش بشود، باید - به قول شماها - یک اذان استاندارد باشد؛ یعنى بتوانیم آن را عرضه کنیم و بگوییم ما این‌طورى اذان مى‌گوییم.

 اذان چون عربى است، باید آن را به لهجه‌ى عربى گفت؛ مثل قرآن، که اگر آن را با لهجه‌ى غیرعربى بخوانیم، درست نیست. بعضیها در تقلید زبانهاى خارجى مقیدند که حتماً لهجه را رعایت کنند - که البته این لازم هم است؛ بالاخره اگر شما بخواهید با کسى به زبان انگلیسى یا عربى حرف بزنید، نمى‌شود مثل همان لهجه‌ى فارسى با او حرف بزنید؛ باید به لهجه‌ى خودش باشد - اما وقتى به نماز و قرآن مى‌رسند، متأسفانه وسوسه‌شان مى‌گیرد و مى‌گویند چه لزومى دارد که ما این «ولاالضّالین» را مَد بدهیم؛ همین‌طور مثل سایر کلمات به صورت عادى ادا کنیم! اینها غافل از این هستند که این «ولاالضّالین» بدون مَد، آن چیزى نیست که نازل شده است؛ اصلاً «ولاالضّالین» با مَد نازل شده است. اصول زبان این را به ما دیکته مى‌کند که این‌طورى بگوییم؛ اگر این‌طورى نگفتیم، مثل این است که اصلاً آن را نگفته‌ایم! البته اگر یک وقت کسى نمى‌تواند این‌طور بگوید، گریبانش را نمى‌گیرند؛ اما بایستى درست گفت. نمى‌شود ما رعایت لهجه را نکنیم؛ لهجه خیلى مهم است.

 یک نکته هم مربوط به زمان پخش اذان صبح در روزهاى مختلف سال است. چون زمان پخش اذان صبح در همه‌ى ایام سال یکسان نیست، شما ملاک زمانى را برنامه‌ى «شیرخدا»(22) قرار داده‌اید؛ یعنى قبل از ساعت 6 باید ضرب «شیرخدا» زده بشود. اگر از نظر زمانى طورى شد که اذان یک ساعت با برنامه‌ى «شیرخدا» فاصله داشت، اذان و دعا را به صورت مفصل مى‌گذارید؛ اما در ایام زمستان - که اذان نزدیک همان ساعت 6 است - زمان پخش اذان را کوتاه مى‌کنید و دعا نمى‌گذارید و همان برنامه‌ى «شیرخدا» را پخش مى‌کنید! در جمهورى اسلامى برنامه‌ى «شیرخدا» ملاک نیست. آن ضرب زورخانه یک جنبه‌ى سنتى و سمبلیک دارد؛ والّا هیچ‌کس با آن ضرب ورزش نمى‌کند. من خودم چند سال زورخانه رفته‌ام؛ اصلاً این ضرب، ضربى نیست که بشود با آن ورزش کرد؛ مخلوطى از ضربهاى مختلف است که مردم فقط آن را گوش مى‌کنند؛ این غیر از دستورالعمل آن ورزشِ نرمشِ فرنگى است. پس این برنامه نمى‌تواند اصل باشد؛ اصل، اذان و دعاست.

 چون ماه رمضان در پیش است، باید خیلى حواستان جمع باشد. چند روز پیش مدیران مراکزِ صدا و سیما در استانها این‌جا بودند؛ به آنها هم گفتم که برنامه‌هاى سحر را باید خوب تنظیم کنید.(23) من دیدم دعاى سحر که خوانده مى‌شود، اصرارى هست که هر شب صداى کسى را بگذارند؛ این کار لزومى ندارد. اگر دو نفر با صداى خوب و با حالِ خوب دعاى سحر را خواندند، همان را بگذارند؛ چه لزومى دارد که هر شب صداى یک نفر را بگذارند که دلش را به دست آورده باشند؟!

 خیلى اهمیت دارد که در قرائت دعاها، قطع و وصل جملات، صحیح و بجا باشد؛ تا آن کس که معناى دعا را مى‌فهمد، حالش خراب نشود! مثلاً خوانده مى‌شود: «بأبى انتم و امّى طبتم، و طابت الأرض الّذى فیها دفنتم»؛ در صورتى که باید گفته شود: «بأبى انتم و امّى، طبتم و طابت الأرض الّذى فیها دفنتم».(24) این دعاها عبارات زیبایى است که اگر در قطع و وصل آن دقت نشود، واقعاً به زیبایى آن لطمه مى‌خورد.

من یادم مى‌آید که یک وقت در مشهد منزل مرحوم فرخ جلسه‌یى در روزهاى جمعه تشکیل مى‌شد و ما هم گاهى در آن شرکت مى‌کردیم. در یکى از آن جلسات، یک نفر هندى - که از اساتید زبان فارسى بود - شرکت کرده بود. در آن جلسه تعریف کردند که ایشان از هند آمده‌اند و استاد زبان فارسى‌اند و بر دیوان حافظ مسلط هستند؛ طرف هم به رویش بالا رفت و شروع به خواندن یک غزل از حافظ کرد؛ اما به قدرى آن غزل را بد خواند که بى‌اختیار همه خنده‌شان گرفت! حالا وقتى من مى‌بینم که بعضى از آقایان دعاها را این‌طورى مى‌خوانند، به یاد آن جلسه و آن غزل حافظ مى‌افتم که آن استاد هندى خوانده بود!

 

آقای ضرغامی قبل از شما گوش ندادند کار ربنا به اینجا رسید که سیاسی اش کردند وحالا شماهم می خواهید با این ربنای جدید حامد زمانی باقیات و الصالحات دیگری برای خود به جا بگذارید!!!!!

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2603