دشمنان خارجی ما اینطور تصوّر کرده‌اند که در شرایط کنونی و با توجه به تمایلات دولت برای مذاکره با آمریکا از یکسو و نیز اذعان برخی مسئولان داخلی به تأثیرگذاری فراوان!!! تحریم‌ها؛ این زمینه فراهم است تا حاکمیت اصلی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان مقصر عدم برقراری ارتباط با آمریکا و عاملیت وجود تحریم‌ها معرفی شود.

پایگاه خبری انصارحزب الله: دشمن پس از فتنه سال 88، ظرفیت میدانی خود را برای سال‌ها از دست داد.ظرفیتی که در فتنه سال 78 نیز نشان داده بود. دشمن برای راهبری حرکات براندازانه خود، حسابی ویژه بر روی آن باز می‌کند و سربازان مسخ شده خود را برای معارضه با نظام جمهوری اسلامی ایران به خیابان‌ها می‌کشاند. 

با تمام این اوصاف اما از سال 88 به این سو اتفاقاتی در کشور به‌وقوع پیوست که فضای عمومی کشور را از فتنه طلحه و زبیر در جنگ جمل به سمت «فتنه صفین» سوق داد. در فتنه صفین، شاید عموم لشکریان امیرالمؤمنین و ای بسا برخی از خواص اطراف ایشان، خبر زیادی از چند و چون ماجرا و چرایی فراخوان مالک از نزدیکی خیمه معاویه نداشتند. 

آنها دقیقاً نمی‌دانستند (و حتی روشنگری‌های تعدادی از خواص لشکر امام علیه‌السلام نیز کارگر نشد) که چه شد که به ناگاه طرح حکمیت به علی بن ابی‌طالب(ع) تحمیل شد و در گام بعدی نیز چرا نماینده علی(ع) در حکمیت عزل و به جای او شخص بی کفایتی همچون ابوموسی اشعری گمارده می‌شود! 

رخدادهای فتنه صفین بیش از همه در داخل خیمه علی(ع) به‌وقوع می‌پیوست و خنجر رخدادها، تنها و تنها بر گلوی اول مظلوم عالم یعنی امیر مؤمنان(ع) فشار می‌آورد. شرایط امروز کشور نیز از وجوه مختلفی به حادثه صفین شبیه است. 

در واقع بدون هیچ اغراق و یا قصدی برای گفتن فراواقعیت، باید اذعان داشت که در شرایط امروزین ما، این، رهبریت و اُسّ اساس نظام جمهوری اسلامی ایران است که مظلومانه هدف فشارهای مهم داخلی و خارجی قرار دارد. 

آنچه که در ادامه می‌خوانید دلایلی است که تلاش می‌کند فرض مورد نظر را به صورتی مفهومی و با ارایه کدهایی از خبرها و جریانات روز کشور اثبات کند. 

یکم: حلقه انحراف و سوء مدیریت‌های دولت 

دولت آقای احمدی نژاد به سبب همزیستی‌ای که در برخی ابعاد با حلقه انحرافی دارد، سبب ساز سوءمدیریت‌ و حاشیه‌های فراوانی در اوضاع سیاست و اقتصاد کشور شد. حاشیه‌هایی که از همان ابتدا و به دلایل مختلفی که در این مقال فرصت پرداختن به آنها نیست، بر عمق قطبی‌سازی فشارها (که عموماً به سمت رهبریت نظام بود) افزودند. 

ماجراهایی مثل معاون اولی مشایی، عزل و ابقای وزیر اطلاعات، خانه نشینی 11 روزه و ... همه و همه یک سمت خاص از نظام جمهوری اسلامی ایران را هدف حاشیه‌ها قرار داده بودند. این در حالی است که بحث‌های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و گمانه‌زنی‌هایی درباره رد یا قبول صلاحیت اسفندیار رحیم‌مشایی نیز بر صحت این گمانه می‌افزاید که حلقه انحراف دست از توطئه علیه اُسّ اساس انقلاب اسلامی بر نداشته است و قصد دارد پای رهبری را به مسائل مختلف باز کند. 

دوم: پیغام و پسغام‌های مذاکره توسط آمریکا؛ با کدام هدف؟ 

به این فروض دقت کنید:
ــ اذعان رئیس جمهور احمدی نژاد به تأثیرگذاری تحریم‌ها!
ــ تأکید آمریکا بر تلاش برای تحریم ایران به دلیل حمایت ایران از مقاومت
ــ التزام حلقه انحرافی به دیپلماسی ایرانی و عدم حمایت از جریان مقاومت
ــ بیان شدن تحریم‌های همه جانبه دشمن به‌عنوان علت اصلی مشکلات اقتصادی کشور توسط رئیس جمهور
ــ اذعان آمریکا به لغو برخی از تحریم‌ها در صورت مذاکره مطلوب با ایران
ــ تمایل دولت به مذاکره با آمریکا و مثبت ارزیابی کردن پیشنهاد آمریکایی‌ها توسط وزیر خارجه دولت!
ــ نهی مقام معظم رهبری از مذاکره با آمریکا در شرایط فشار و تهدید 

با خوانش دقیق فروض اشاره شده به روشنی می‌توان دریافت که معنای پیغام و پسغام‌های آمریکا برای مذاکره، نه خود «مذاکره» که وارد آوردن فشار به ستون اصلی پایگاه انقلاب اسلامی است.
دشمنان خارجی ما اینطور تصوّر کرده‌اند که در شرایط کنونی و با توجه به تمایلات دولت برای مذاکره با آمریکا از یکسو و نیز اذعان برخی مسئولان داخلی به تأثیرگذاری فراوان!!! تحریم‌ها؛ این زمینه فراهم است تا حاکمیت اصلی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان مقصر عدم برقراری ارتباط با آمریکا و عاملیت وجود تحریم‌ها معرفی شود. 

تأکید می‌شود که آمریکا از شرایط موجود، تصور بازی برد ـ برد را دارد. به این نحو که یا جام زهر به ولی زمانه تحمیل و مظلومیت امام مجتبی(ع) در «ساباط» تکرار می‌شود و یا اینکه راهبرد فشار عملی خواهد شد و رهبریت نظام جمهوری اسلامی ایران در گوشه رینگ قرار خواهد گرفت. 
(البته دشمن خارجی از تحلیل رابطه ملت ـ رهبر عاجز است و نمی‌داند که امت ایران اجازه تحمیل فشارها به ولی فقیه را نخواهند داد– البته این فقط یکی از گزاره‌هایی است که دشمن معنای آن را نمی‌داند.) 

سوم: تحلیل‌های غلط سیاسی در ماجرای دفاع رهبری از دولت 

متأسفانه در فضای کنونی سیاست ایران، عده‌ای با فهم غلط سیاست دینی و نگرش اِخباری و اشعری مسلک به مبانی انقلاب اسلامی ایران اینطور فضاسازی کرده‌اند که شخص «محمود احمدی نژاد» مورد حمایت بی‌سابقه مقام معظم رهبری قرار دارد. 

آنها با استفاده از تعاریفی که مقام معظم رهبری در برخی دیدارها به ویژه در دولت نهم، از دولت و حتی از شخص احمدی نژاد به‌عمل آورده‌اند اینطور نتیجه‌گیری می‌کنند که تمامی اقدامات این دولت مورد حمایت شخص مقام معظم رهبری است! و لذا سایرینی که غیر از دولت هستند، «مرتجع» و ایستاده در مقابل ولایت فقیه هستند. 

نافهمی این عده و شبهه افکنی این افراد سبب‌ساز آن است که افکار عمومی قدرت تحلیل خود را نسبت به برخی اشتباهات فاحش دولت و حتی اقدامات حلقه انحراف تا حدودی از دست بدهند.
از سوی دیگر محو کردن اشتباهات دولت به بهانه حمایت‌های مقام معظم رهبری، ذنب لایغفری است که بر عمق مظلومیت رهبریت نظام در مقطع کنونی می‌افزاید. 

مدعیان حمایت رهبری از دولت کنونی اما به هیچ وجه توان پاسخگویی به این سؤال را ندارند که چرا مقام معظم رهبری از دول قبلی نیز در مقاطعی تعریف و تمجیدهای فراوانی داشته‌اند و برای مثال به شخص آقای‌هاشمی رفسنجانی صفت «رکن رکین» و به محمد خاتمی صفت «دانشمند متعبد» را نسبت داده‌اند. 

آنها همچنین متوجه معنای عمیق حمایت‌های مقام معظم رهبری از رئیس‌جمهور نیستند که این حمایت‌ها، حمایت‌های ضروری «مهندس نظام» از کلیت نظام اسلامی است نه از یک شخص ( بما هو شخص!) 

از سوی دیگر مقام معظم رهبری بارها و بارها اعلام کرده‌اند که حمایت از تمامی دولت‌ها را وظیفه خود می‌دانند و به این کار تا همیشه مبادرت خواهند کرد. افراد اشاره شده به هیچ وجه قدرت تفکیک این معانی از یکدیگر را ندارند و حمایت‌های رهبری را به حساب مقبولیت جامع و کامل دولت محمود احمدی‌نژاد می‌گذارند. 

جالب آنکه آنها حتی عددی از اقدامات دولت که با نهی صریح مقام معظم رهبری مواجه شده است را نیز با همین تعاریف رهبری از دولت توجیه می‌کنند و اینطور نتیجه می‌گیرند که تمامی اقدامات این دولت قابل قبول است(!) 

اقدامات این افراد موجب می‌شود تا فشار بار برخی سوء مدیریت‌ها، اظهار تمایل‌ها برای مذاکره با آمریکا و فریب لبخندهای استکبار جهانی را خوردن، صحبت‌های انحرافی در باب ظهور و «انسان»، تئوری شوم «مدیریت مشترک جهانی»، سوء مدیریت‌های اقتصادی، بی‌قانونی‌ها و... تنها و تنها بر شانه ولی مظلوم زمانه سنگین و سنگین‌تر شود و در عین حال نیز تعداد زیادی از مردم و حتی برخی از خواص نیز متوجه رخدادهای خیمه علی(ع) و چرایی حمایت‌های اصل نظام از دولت کنونی (و دولت‌های پسین و پیشین) نشوند. 

چهارم: تلاش عده‌ای برای دادن تنفس مصنوعی به جریان فتنه 

باید اذعان کرد که اگر نبود تدابیر و روشنگری‌های مقام معظم رهبری در سال 88، بیماری بزرگ فتنه جان کشور را به سختی آزرده بود. اما در عین حال باید به این حقیقت تلخ نیز اذعان کرد که به هزار دلیل،‌ تعدادی از ریشه‌های این فتنه هرگز خشک نشدند. اصلاح‌طلبان پس از سه سال و بدون برائت جویی از هیچ‌یک از مؤلفه‌های فتنه دوباره به صحنه آمده‌اند. 

آنها مجدداً از ظرفیت بودن موسوی و کروبی سخن می‌گویند، از قصد عده‌ای! برای مدیریت انتخابات آینده خبر می‌دهند و اینطور می‌گویند که ما در اکثریت هستیم(!) آنها نه تنها از اغتشاشاتی که در سال 88 به راه‌انداختند ابراز توبه نصوح نکرده‌اند بلکه در یادداشت‌های سیاسی و حتی اجتماعی خود به صراحت و گستاخانه درباره سرنوشت براندازانه اصلاحات و تقویت کنش‌های اجتماعی(بخوانید اغتشاشات خیابانی) سخن رانده‌اند. 

این رفتارها که همانطور که اشاره شد به هزار دلیل! از جمله کم‌کاری خواص کشور رخ داده‌اند حاصلی جز پاشیدن بذر برای فتنه‌هایی در آینده نخواهد داشت. از سوی دیگر، درمان نشدن زخم‌های فتنه سال 88 و تمسک دوباره اصلاح‌طلبان به شبهاتی که فتنه بر شانه‌های آنها استوار بود، اثری غیر از مظلومیت دلسوزان اصلی کشور ندارد؛ به این دلیل که آنها نه تنها باید نگران فتنه‌های شدیدی از همین دست در سال‌های آینده باشند بلکه فرامین آنها در قبال مبارزه با فتنه و ندای «أین عمار» نیز مصداق «فرمان اطاعت نشده» می‌یابد. 

و «فرمان اطاعت نشده» نیز همانگونه که سبب‌ساز مظلومیت‌های فراوان در صدر اسلام بود ای بسا که مظلومیت‌هایی را در دوران کنونی نیز رقم بزند. 

*** 

هم‌افزایی چهار عامل اشاره شده در هیچ دوره‌ای از تاریخ 34 ساله جمهوری اسلامی ایران تا بدین حد زیاد و دارای همپوشانی نبوده است. زیادت و همپوشانی‌ای که حتی عدد زیادی از خواص و مسئولان کشور را به این نتیجه رسانده است که نظام و کشور هم‌اکنون با «فتنه‌ای چند وجهی»، «پیوند فتنه و انحراف» و «حوادثی خطرناک‌تر» مواجه است. 

البته آنها هنوز شاید به عبارت «فتنه صفین» قائل نبوده و یا به کُنه آن نرسیده‌اند اما طُرفه آنکه شرایطی که اشاره شد نتیجه‌ و تحلیلی غیر از وارد آمدن فشار صد چندان به رهبریت نظام ندارد. 

*ما اهل کوفه نیستیم... 

آنچه که در این گزارش به آن اشاره کردیم، تنها، افکندن نور به زوایای کمتر دیده شده‌ای از فضای موجود پیرامون جمهوری اسلامی ایران و محوریت اصلی آن یعنی ولایت فقیه است. با تمام این اوصاف اما تاریخ انقلاب اسلامی ما نشان داده است که ولی فقیه با تأییدات الهی، حمایت مردم و درایت انقلابی خود تمام این تهدیدات را به فرصت تبدیل خواهد کرد. 

به فضل الهی، تنها شدن ولی زمانه از قاموس انقلاب اسلامی ایران فرسنگ‌ها دور است و اگرچه شاید در دوران‌هایی، فشارها برای هدف قراردادن رهبریت نظام و کشور فزونی یابد، اما این فشارها در سرنوشت خود به پاتاوه‌هایی بدل خواهند شد که مردم و امت حزب‌الله با بصیرت عاشورایی خویش بر آنها پا گذاشته و یک به یک بالا خواهند رفت و به دشت وسیع حمایت از رهبریت نظام و ولایت فقیه وارد خواهند شد. 

«ولایت فقیه» در نظام جمهوری اسلامی ایران از ظرفیت‌هایی برخوردار است که هیچگاه در تحلیل دشمن دیده و شنیده نشده‌اند. 

این ظرفیت‌ها، آنگونه که از مدیریت ولایی امام راحل و مقام معظم رهبری سراغ داریم؛ حتی اگر ابر و باد و مَه و خورشید فلک در کار باشند، هرگز و هرگز نخواهند گذاشت نظام جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای بزرگ آن در تنگناهای مختلف بماند و مظلومیت‌هایی را تحمل کند که به پاسخگویی امت درباره تنهایی ولی زمانه در پیشگاه خداوند قهّار بینجامد.