قیام یاران ولایت: کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید!

 تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا ...!

 شهید سید مرتضی آوینی

 ...

نمی دانم چرا اما ظاهرا این یک واقعیت است که خدای متعال برای حفظ دین همیشه عده کمی را مامور می کند و علاقه چندانی به لشکر کشی ندارد...

حادثه کربلا مثالی است عینی بر این مدعا!

شب عاشورا احساس این بود که هنوز جمعیت یاری دهنده زیاد است. چراغ ها خاموش و راه بازگشت به منزل باز شد و عده ای پیاده شدند. حالا شد72 نفر!!! کافیست!

با همین تعداد کم نیز می توان دین را چند هزار سال زنده نگه داشت!

اما نه ظاهرا یک نفر کم است!!

1+72=73

جای زینب خالیست

با 72 نفر مجاهد و یک مبلغ می توان چند هزار سال جنگید و زنده بود.

بیخود نبود که آوینی شهید گفت: شهدا همه اصحاب آخرالزمانی سید الشهدا هستند. و کربلا هنوز جاریست!

 

1- از فرصت چراغ خاموش و راه بازگشت استفاده کنیم و به کانون گرم خانواده برگردیم و به راحتی و با آرامش زندگی کنیم

2- بمانیم و ظهر عاشورا با فتنه یزیدیان دوشادوش حسین بجنگیم

 در انتخاب هر دو راه مختاریم. کسی ما را مواخذه نمی کند. چرا برگشتی و نماندی!

 البته راه سومی هم هست. برای رضایت خدا کارهای خوب انجام دهیم و وجدان خود را ساکت نماییم.

اکنون به معنای واقعی این جمله از سید شهیدان اهل قلم پی می بریم:

« کارتان را برای خدا نکنید؛ برای خدا کار کنید!

 تفاوتش فقط همین اندازه است که ممکن است حسین(ع) در کربلا باشد و من در حال کسب علم برای رضایت خدا ! »

 اگر با نگاهی دقیق به اطراف خود نگاه کنیم خواهیم دید که خیلی از مدعیان در حال خدمت و فعالیت هستند.

بسیج، مسجد محله،کلاس قرآن، کانون فرهنگی، بسیج دانشجویی و...

اما کدام به دنبال کربلایی شدن؟

کربلاییان اولویت را کارهای خوب و مفید قرار ندادند بلکه اولویت کارشان "امر ولایت" بود.

شناخت تکلیف و حرکت در مسیر نظر ولایت کربلایی شدن است.

پس "هر که دارد هوس کرببلا بسم الله"

 

خب در این نبرد که صدای هل من ناصر حسین زمان بلند شده ما کجای راه و کاریم؟

 دو راه پیش روست: