خاطرات زندان اوین طلبه سیرجانی(بخش اول)

بسم الله الرحمن الرحیم                                                 

اللهم وفقنا لما تحب وترضی ولا تکلنا الی انفسنا طرفه عین ابدا؛

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.

این جا زندان اوین است والان سحر جمعه 19مهرماه 87 ، بند 325 (بند ویژه روحانیت) اتاق شماره 1.

می خواهم با همه وجدان های پاک وبیدار درد دلی کنم واز افراد مسئول ویا کسانی که احساس مسئولیت می کنند راجع به یک مسئله- که شاید درنظر بسیاری کوچک باشد، ولی برای من خیلی مهم است- یاری بخواهم.

اواخر سال 1384 (نزدیک سه سال) پیش متوجه شدیم که در شهر کوچک، اما مهم سیرجان _که در نقطه ای حساس واستراتژیک حلقه ارتباط چهار استان مهم کشور( فارس،یزد،کرمان وهرمزگان) است_ جمعی از اصحاب قدرت وثروت بیش از 2500 هکتار زمین خواری کرده اند.

زمین ها برای ما مهم نبود، اما روح این عمل که چرا باید در نظام مقدس جمهوری اسلامی چنین اتفاقی بیفتد و چرا بعد از تقدیم خون سیصد هزار شهید به انقلاب وارزش های اسلامی،عده ای زیرکانه و ناجوانمردانه خیانت کنند، برای ما غیر قابل تحمل بود.

در پی این موضوع، پیگیری های ما با هدف مبارزه با ظلم شروع شد. (شاید بعضی بگویند: این همه ظلم در مملکت اتفاق افتاده وظلم هایی بزرگ تر در حال وقوع است، چرا شما به همین یک موضوع پرداخته اید؟ در جواب می گوییم: ما به این ظلم برخورد کرده ایم وبرای اثبات آن سند ومدرک داریم؛ بسیاری از ظلم ها را می شنویم، اما قابل اثبات نیست. ما معتقدیم که: اگر هر کس ، در مقابل همان ظلمی که می بیند بایستد، هیچ ظلمی اتفاق نخواهد افتاد، اما اگر هر مورد را به بهانه موارد دیگر رها کند، هرگز جلو هیچ ظلمی گرفته نخواهد شد وهمه مسئولیم. )

بعضی به ما اعتراض می کنند که چرا در مبارزه با ظلم وفساد از راه های قانونی استفاده نکرده اید؟

در پاسخ می گوییم: اولا ما تاکنون هیچ راه غیر قانونی نرفته ایم و تمام راه های انتخاب شده قانونی بوده است؛ یعنی بر خلاف قانون نیست.

ثانیا این که ما بعد از پیمودن راه های عادی قانونی مثل شکایت به همه مراکز مسئول، همچون دادستانی کشور، بازرسی کل کشور، بازرسی ویژه ریاست جمهوری و بازرسی دفتر مقام معظم رهبری وتهیه طومارهایی با سه- چهار هزار امضاء مردم سیرجان وگفت وگو با مسئولین مربوطه و هر راهی که به ذهن می آمد، پس از نتیجه نگرفتن، بلکه نتیجه عکس گرفتن(به جای رسیدگی به شکایات وپیگیری های ما، با ما برخورد شد) ناچار شدیم به سمت راه های غیر عادی اما قانونی( ونه بر خلاف قانون) رو آوریم.

راه انتخاب شده ما برای رساندن فریاد تظلم ودادخواهی خود به گوش مسئولان کشور وتوجه دادن آنان به ظلم اتفاق افتاده در سیرجان، عبارت بود از این که به قصد دادخواهی ، از "سیرجان" تا "تهران" پیاده روی کنیم، اما متاسفانه وبا کمال تعجب، بعد از پیمودن 390 کیلومتر از این مسیر، جواب مسئولین به ما دستگیری ومحاکمه و 2 سال حبس و 3سال تبعید و... بود تا بدینوسیله دزدان پرقدرت و آبرومند سیرجانی! بتوانند بی هیچ مشکل ومزاحمتی به بهره برداری از زمین هایی که خورده اند بپردازند وعیش ونوششان خدای ناکرده تلخ نگردد!!

..واما امروز که دستانم بسته است ودر گوشه زندان افتاده ام هیچ یک از این مسائل برایم مهم نیست؛ چراکه احساس می کنم درحد توان به وظیفه ام عمل کرده ام، ولی موضوعی که نمی توان از کنار آن به راحتی گذشت وحرفی نزد این است که به دنبال پیگیری های ما و فشار افکار عمومی در موضوع زمین خواری های سیرجان، مسئولان قضایی سیرجان، برای فرار از زیر بار افکار عمومی واحتمالا جواب به افراد مافوق خود در تهران، عده ای ضعیف را به عنوان زمین خواران سیرجان محاکمه وقربانی کردند!

در حالی که زمین خواری های سیرجان بیش از 2500 هکتار (بیست وپنج میلیون متر مربع) است و برخی به تنهایی متهم به تصرف صدها هکتار زمینند، افراد محاکمه شده در دو سال اخیر که خبرمحاکمه آنها چندین بار از صدا وسیما وحتی توسط سخنگوی رسمی قوه قضائیه –آقای دکتر جمشیدی- اعلام شد، چهار کارمند از اداره مسکن سیرجانند که صرفا به اتهام 350 متر زمین به 10 سال زندان محکوم شده اند! این هم ماجراهایی دارد؛ آنها می گویند: این زمین را رئیس اداره شان به عنوان پاداش به آنها واگذار کرده و در حالی که رئیس این اداره تا 45 روز پس از محاکمه این افراد زنده بوده، حتی یکبار برای توضیح در این باره به دادگاه احضار نمی شود وبعد از 45 روز هم برای همیشه از دنیا می رود تا خیال همه راحت شود.

خلاصه این که متهمان بخت برگشته ای که قربانی منافع قدرتمندان سیرجانی شده اند تنها به اتهام 350 متر زمین اکنون در گوشه زندان سیرجانند ومنتظرند در مملکتی که داعیه دار اجرای عدالت است، کسی به فریادشان برسد.

آری این است پایان ماجرای تلخ زمین خواری در سیرجان...

من راجع به حکم زندان خودم اعتراضی نکرده ام واز هیچ کس هیچ تقاضا وانتظاری ندارم، اما نمی توانم نسبت به ظلمی که در حق قربانیان این ماجرا -همان چهار کارمند بیچاره که دو زن ودو مردند- درحال وقوع است ، بی تفاوت باشم.

لذا از همین جا وبه همین طریق از همه وجدان های بیدار، از همه مسئولان محترم، از رئیس قوه قضائیه، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، بازرسی کل کشور، دادستان کشور، بازرسی دفتر مقام معظم رهبری و همه کسانی که در این رابطه مسئولند و از تمام عدالتخواهان می خواهم به این موضوع رسیدگی کرده وبه مقتضای حق و عدل عمل کنند.

19/7/1387

                            زندان اوین، بند 325، اتاق 1

 کوچک ترین سرباز انقلاب؛ علیرضا جهانشاهی(طلبه سیرجانی)