باسمه تعالی

آقای هاشمی فتنه مجددی در راه است ؟

اظهارات اخیر آقای هاشمی در باره ضرورت شورایی شدن رهبری وضرورت آزادی انتخابات ریاست جمهوری در تمامی مراحل و دیدارهای پی در پی ایشان با اصلاح طلبان آژیر خطری است نسبت به  احتمال وقوع فتنه دیگری سنگین تر از کودتای ناموفق 88 ، از این رو مسوولان دلسوز نظام و مردم بیدار را به هوشیاری بیشتری دعوت می کند.در باره این اظهارات و شرایط کشور در حال حاضر نکاتی است که توجه به آن ها لازم است.

1. پروژه تردید در سلامت انتخابات

آن چه این روزها در باره زیر سوال بردن سلامت انتخابات در حال انجام است شبیه به همان پروژه ای است که آقای هاشمی در سال های 76 و 84 و88 انجام داد. وی در هریک از این سه انتخابات به نحوی شبهه تقلب در انتخابات را مطرح کرد  تا از این طریق به هداف خویش دست یابد. در انتخابات 76 در خطبه های نماز جمعه این شبهه را مطرح کرد و این گونه وانمود کرد که نباید رای مردم را جابجا کرد و مسوولان باید امانت را رعایت کنند این سناریو که همزمان در نماز جمعه قم نیز رقم خورده بود با کاریکاتوری گل آقا که مردم می نویسند خاتمی ولی ناطق بیرون می آید افکار عمومی رابه موضع واداشت و سرانجام گزینه ایشان را که آقای خاتمی بود از صندوق بیرون آورد. در سال 84 نیز که در برابر رقیب نه چندان مشهوری شکست خورد با صدور بیانیه ای که در آن شکایت را به خدا برده بود سعی داشت این گونه وانمود کند که در انتخابات تقلب شده است. ولی از آن جایی که برگزار کنندگان انتخابات دولت اصلاحات بود و اتهام به دولتی که از رحم دولت توسعه گرای خودش متولد شده است انتقاد به خودش بود چندان جدی گرفته نشد و لذا نتوانست برای بحران سازی موثر باشد. در سال 88 به دلیل این که مجری انتخابات دولت احمدی نژاد بود آقای هاشمی از یک سال قبل این تردید را ایجاد کرد و توانست تا حدودی در میان بخشی از مردم این تردید را ایجاد کند، تکرار این گونه اتهام به نظام و دامن زدن به این حرف ها از سوی همفکران و دوستانش موجب شد تا فتنه ای عمیق رقم بخورد و کشور دچار بحران شود. البته تدبیر مقام معظم رهبری در تبیین مساله و پاسخ های قانع کننده به شبهات توانست به سرعت ابهامات را رفع کند و به جای آسیب خوردن نظام، مدعیان اصلاحات و آقای هاشمی به دلیل طرح مسایل غیر واقع و کذب، ضربه های اساسی دریافت کردند و اعتبارشان در میان مردم از دست رفت به طوری که آقای هاشمی مجبور شد از امامت جمعه تهران کناره گیری کند. این روزها نیز همان پروژه سوخته در حال تکرار شدن است؛ آقای هاشمی می گوید باید همه مراحل انتخابات سالم باشد و مردم از آزادی لازم برخوردار باشند تا اعتبار از دست رفته بازگردد! این سخن آغاز طرح مجدد تردید در انتخابات است. تردیدی نیست که انتخابات جمهوری اسلامی از سالم ترین انتخابات جهان است زیرا هم وزارت کشور و هم معتمدین و هم اعضای هیات نظارت شورای نگهبان و هم نمایندگان نامزدها بر همه صندوق ها نظارت دارند از این جهت در صد تخلف و خطا را به شدت کاهش می دهد. نکته دیگر این که همان ساز و کاری که در دوره انتخابات ریاست جمهور خود آقای هاشمی و دو دوره انتخابات آقای خاتمی حاکم بوده است دقیقا همان ساز وکار در دو انتخابات نهم و دهم حاکم بوده و در یازدهم و پس از آن نیز حاکم خواهد بود. بنابر این تردید آقای هاشمی در صحت و سلامت انتخابات یک نوع خودزنی سیاسی تلقی می شود.

2. طرح این گونه حرف ها در شرایط مذاکره، امتیاز دادن به دشمن است.

در شرایطی که دشمن همه فشارهای خودش را برای گرفتن امتیاز در مذاکره هسته ای به کار گرفته است، و هر روز بر فشارها از جمله اعمال تحریم های بیشتر می افزاید آیا طرح مسایلی از قبیل ضرورت شورایی شدن رهبری و تردید در صحت انتخابات امید دادن و چراغ سبز به دشمن نیست؟ آیا این گونه حرف های یک نوع امتیاز به دشمن تلقی نمی شود؟ فراموش نمی کنیم که در سال 87 مذاکرات هسته ای ایران در حال نتیجه دادن بود ولی چراغ سبز هایی که به دشمن داده شد موجب توقف مذاکرات تا تشکیل دولت جدید گردید و فتنه های پس از انتخابات کار را بسیار پیچیده تر کرد، زیرا دشمن به براندازی نظام امیدوار شده بود. امروز نیز طرح این گونه مسایل دشمن را برای اختلافات داخلی امیدوار می کند و فکر می کند که در آینده وضعیت ایران به گونه ای شود که بتواند از ایران امتیازات جدی بگیرد از این رو مذاکرات هسته ای به مذاکرات بی حاصل و کم نتیجه تبدیل می شود. بنابر این ملت ایران باید بداند عامل اصلی ادامه تحریم ها وفشارهای بیشتر این گونه افراد هستند نه کسانی که به حق بر حق هسته ای ایران تاکید می کنند.

3.طرح مسایل انحرافی در شرایط تحریم

انتطار مردم و رهبری در شرایط تجریم این است که مسوولان تلاش کنند تا تحریم ها به فرصت تبدیل کنند و نگذارند تحریم ها به مردم فشار بیاورد. ولی متاسفانه طرح این گونه مسایل انحرافی نشان می دهد که مسوولان نسبت به مشکلات مردم نگرانی ندارند بلکه نگران آینده و قدرت خویشند. بی تردید اگر کسی کمترین دغدغه مردم را داشته باشد در این شرایط به جای پرداختن به این گونه مباحث به فکر چاره ای می افتاد که چگونه می توان تحریم ها را دور زد و چگونه از ارز موجود باید حد اکثر استفاده را کرد، آیا واردات بی رویه ماشین های لوکس خارجی که دایما از مسیر بندر عباس وارد کشور می شود چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ براستی این گونه ماشین ها با سفارش چه کسی و یا چه کسانی وارد می شود؟ آیا نمی شود به جای این ماشین های لوکس خارجی مواد اولیه و خوراک دام و مرغ وارد کرد که در موضوع مواد غذایی به مردم فشار وارد نشود؟