آمار تیر 92 - دلبسته یاران خراسانی خویشم
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیتنامه شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان

ویرایش
پیوندهای روزانه
آمار و اطلاعات

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 19
کل بازدید : 833151
تعداد کل یاد داشت ها : 532
آخرین بازدید : 103/2/1    ساعت : 11:41 ص
تاریخ روز

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،انصار حزب‌الله استان گلستان با ارسال نامه‌ای خطاب به حسن روحانی از مشی هواداران و مسئولین ستاد وی در استان گلستان در جهت دعوت از چهره‌های معلوم‌الحال به بهانه جشن پیروزی انتقاد کرد.

در بخشی از این نامه آمده است: آقای روحانی! همانگونه که خود معترفید و بارها به آن تصریح نموده‌اید اقبال مردم به جنابعالی به خاطر شعار اعتدال بوده است.یقینا لباس روحانیت و دیگر شعارهایتان مبنی بر اعتقاد به نظام اسلامی و اندیشه‌های والای حضرت امام(ره) و تبعیت از خلف صالح ایشان امام خامنه‌ای نیز تاثیر بسزایی درجلب اعتماد عمومی به شما داشته است.

اما هنوزچند صباحی از حضور حماسی مردم در انتخابات نگذشته و جنابعالی هنوز رسما دولت را تحویل نگرفته‌اید که شواهد و قرائنی نگران کننده برخلاف شعارها و برنامه‌هایتان در معرض دید عموم قرار می‌گیرد!!

ستاد انتخاباتی جنابعالی در استان گلستان با چه توجیهی به محل جولان ضد انقلاب و اپوزیسیونی که در طول سالهای پس از انقلاب در این استان مدام آب به آسیاب دشمن می‌ریزند، مبدل گشته است؟!

آیا می‌دانید که اعضای احزاب منحله «مشارکت» و «مجاهدین» صحنه‌گردان ستادتان در استان گلستان هستند؟

حتما مطلعید که روز شنبه15تیر1392 نیز این ستاد از جناب‌ هادی غفاری به عنوان سخنران جشن پیروزی جنابعالی دعوت به عمل آورد؟! و یقینا به عنوان کسی که سابقه حضور در شورای امنیت ملی را دارید با کارنامه تامل برانگیز جناب‌هادی غفاری از حامیان فتنه 88 آشنایی دارید.

حتما می‌دانید، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی هنگامی که حضرت امام روح‌الله(قدس‌الله نفس‌الزکیه) به طور صریح روی فعالیت‌های غیرمسلحانه و انقلابی‌ مبتنی بر آگاهی توده‌ها تاکید داشتند، آقای‌ هادی غفاری مردم را به «مصادره سلاح» از پاسبان‌ها دعوت می‌کرد؛ یا به عنوان مثال، در راهپیمایی‌ها با تقلید از شعارهای مجاهدین خلق، شعار «تنها ره رهایی، جنگ مسلحانه» را برگزیده بود. هنگامی هم که به ایشان تذکر داده می‌شد؛ این شعارها مورد پذیرش امام نیست، با این انتقادات به تندی برخورد می‌کرد.

یقینا با خبرید که پس از انقلاب، آقای غفاری به عنوان نماینده مردم وارد مجلس شورای اسلامی شدند. یکی از موارد برخورد خشونت آمیز ایشان در مجلس، ماجرای حمله به صباغیان و معین فر (از نیروهای ملی مذهبی) است. معین فر داستان این حمله را این طور بازگو می‌کند: «حضار جلسه ملاحظه کردند که حدود 10 نفر از نمایندگان محترم بر سر آقای صباغیان ریختند و با ضربات مشت و لگد ما را مضروب و مصدوم کردند. خصوصاً جناب آقای ‌هادی غفاری با خارج ساختن کفش از پای خود و کوفتن‌های مرتب بر سر و صورت و بدن اینجانب گوی سبقت را از دیگران ربودند. ایشان همچنین فحش‌های عرضی و ناموسی زن، مادر و خواهر نثار من کردند که مستوجب حد است.»

حتما می‌دانید ،پس از آنکه در دو دهه اخیر شورای نگهبان چند بار صلاحیت ایشان را برای شرکت در انتخابات تایید نکرد، تا مدتها خبر زیادی از ایشان منتشر نمی‌شد؛ تا اینکه ناگهان در فتنه 88، آقای غفاری مجدداً به یک چهره خبرساز تبدیل شد. ابتدا سخنرانی‌های آکنده از سیاه نمایی ایشان در جمع هواداران مهدی کروبی در کانون توجهات قرار گرفت .پس از انتخابات، آقای غفاری که روزگاری خود را در خط ولی فقیه معرفی می‌کرد، طی یک سخنرانی در حضور مهدی کروبی توهین‌های بی‌سابقه‌ای را متوجه رهبر فرزانه انقلاب کرد و اثبات کرد که التزامی به ولایت فقیه ندارد. سپس، عکس‌های وی در تجمعات فتنه‌گران منتشر شد.

حتما می‌دانید که جالب‌ترین خبر در این میان، ماجرای کشف انبار سلاح و مهمات در مسجد ایشان بود .در اینجا ما با حامیان فتنه کاری نداریم. بحث بر سر کسانی است که روزی با مخالفان امام با خشونت برخورد می‌کردند و امروز با همان مخالفان بر سر یک نماد سبزرنگ(!) به تفاهم رسیده‌اند و عملاً علیه نظام اسلامی خروج کرده‌اند؛ و البته کماکان از خشونت دست بر نداشته‌اند و امروز به اسم جنابعالی ودر پس شعار اعتدال به دنبال حیات سیاسی خویشند!!!

آقای روحانی! فتنه 88 بیش از هر چیز آزمون ولایت‌پذیری بود. کسانی که امروز مدعی همراهی با ولی فقیه هستند، بدانند که سوابق آنها هر چه باشد، ملاک حال فعلی‌شان است!

هر کسی که ادعای ولایت‌پذیری دارد، باید گوش به فرمان ولی فقیه باشد. در غیر این صورت، «مهم و مغرور و بزرگ» دانستن نفس ممکن است انسان را به راهی بکشاند که برخی خواص مردود آن را پیموده‌اند.

آقای روحانی! اکنون ما مانده‌ایم با این سوال که افراطیون ضد انقلاب اطرافتان را بپذیریم یا ادعای اعتدال؟! امید است با شفاف سازی و اعلام موضع صریح به ابهامات به‌وجود آمده پاسخ دهید.





      

خواهر گرامی اگر آن ...... شما راهم به قول خودش می کشت قوه مقتدر قضاییه با کمال اقتدار شما را شهید محسوب می کردد و خانواده شما را هم برای نشان دادن رافت اسلامی و  شان یک خانواده شهید مجبور به رضایت می کردند همان کاری که چند سال پیش شد و کار امر به معروف به اینجا کشید !!!!

 

بدحجاب‌ها وقیح شده‌اند باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه صورت بگیرد. نباید به جایی برسیم که حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را فراموش شده بدانیم تا هر کسی هر طوری که می‌خواهد در جامعه اسلامی عمل کند....

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،در این روزگاری که مردم در خواسته‌های «خود» غوطه‌ور شده‌اند و مشغولیت‌های دنیایی آنها را سرگرم کرده است، هستند کسانی که هنوز می‌خواهند فروع دین خود را حفظ کنند و برای سرنوشت نیک جامعه، دست و پا می‌زنند.

خانم شمس، دختر 30 ساله‌ای است که یکشنبه 23 تیرماه امسال در پی امر به معروف و نهی از منکر به یک زن بدحجاب، مورد حمله وی قرار گرفت. این اتفاق در ماه مبارک رمضان در میدان پونک تهران رخ داد.

شرح این ماجرا را در گفت‌وگوی فارس با این بانوی آمر به معروف و ناهی از منکر بخوانید:

فارس: ماجرای عصر یکشنبه را این طور شروع کنیم که شما پس از پایان یک روز تلاش و کار، به سمت منزل می‌رفتید تا اینکه با یک زن بدحجاب مواجه می‌شوید و برحسب وظیفه، احساس تکلیف می‌کنید که امر به معروف و نهی از منکر کنید اما واکنش‌ این زن، خارج از تصور بوده است، بقیه اتفاق را خودتان توضیح دهید.

شمس: مسیر برگشت من از محل کار به سمت منزل از محدوده میدان صادقیه تا میدان پونک است. ساعت حول و حوش 5 بعدازظهر بود که نزدیک مرکز خرید پونک رسیدم. معمولاً هم اطراف مرکز خریدها و پاساژها پاتوق زنان و دختران بدحجاب است با یکی از این زنان بدحجاب مواجه شدم و مثل همیشه که بر حسب تکلیف دینی، با یک جمله به آرامی، امر به معروف می‌کردم به این خانم تنها یک جمله گفتم و آن این بود که «می‌شود حجابت را رعایت کنی» فقط و فقط همین یک جمله را گفتم که هنوز به نقطه آخر آن نرسیده بودم به یک باره، به سمت من حمله کرد و گلوی من را فشار داد و با دست دیگر شروع به چنگ انداختن به صورت من کرد. من هم که روزه بودم و هوا هم گرم بود احساس خفگی می کردم اما به هر طریقی که بود تلاش کردم بدن خودم را از دست‌های او جدا کنم.

این تو هستی که باید حجابت را برداری شماها چند نفری بیشتر نیستید!


فارس: یعنی هیچ صحبتی نکرد و در جواب امر به معروف به سمت شما حمله‌ور شد؟

شمس: نه، در حین حمله ور شدن به سمت من، فحاشی می‌کرد و می‌گفت که «آدمت می‌کنم، بی‌جا می‌کنی که به من حرف می‌زنی، کاری می‌کنم که دیگر جرأت نکنی به کسی بگویی حجابت را رعایت کن و...» بعد از اینکه خودم را از دست‌هایش جدا کردم به او پیشنهاد کردم که کانکس کلانتری آن سمت خیابان است، بیا برویم تو به خاطر حرف من از من شکایت کن و من هم از اینکه شما کتکم زدی شکایت می‌کنم هنوز جمله را به پایان نبرده بودم این بار بدتر از دفعه قبل به سمتم حمله ور شد و تلاش کرد چادر و روسری‌ام را از سرم بکشد هر چقدر او تلاش می‌کرد من هم مقاومت بیشتری می‌کردم حین این کار، بلند بلند فحاشی می‌کرد و می‌گفت «این تو هستی که باید حجابتو برداری، اینجا دیگه جای شماها نیست، این شماها هستید که باید از اینجا بروید، شماها چند نفری بیشتر نیستید، بمانید خودم چادر از سرتان می‌کشم و...» در این زمان دیگر صدای من هم بلند شده بود و تلاش می‌کردم که چادرم را روی سرم حفظ کنم و به لطف خدا هم این خانم نتوانست به هدفش برسد.

دوره امر به معروف گذشته است؟!

فارس: حوالی مراکز خرید معمولاً شلوغ است و پر رفت و آمد، کسی ناظر این اتفاق نبود که به کمک بیاید؟

شمس: چرا مردم بودند، حتی کانکس کلانتری هم در آنجا بود. اما مردم بیشتر رد می‌شدند و می‌رفتند تا اینکه وقتی زمان کشیده شدن چادر من شد و من صدایم بالا رفت یک آقایی از رهگذران آمد و آن خانم را از من جدا کرد و نجاتم داد. بعد از آن حدود بیست نفر دور ما جمع شده بودند که بیشتر آنها هم آقایان بودند. بعضی‌ها در همان حین، به جای اینکه نسبت به وضع فاجعه بار ظاهر آن خانم، معترض باشند به من یادآوری می‌کردند که دوره امر به معروف گذشته است و نباید به این خانم‌های با این ظاهر حتی نزدیک شد، خانمی به من می‌گفت «به تو چه ربطی داشته، هر کسی را در گور خود می‌خوابانند» آقایی می‌گفت « این زن اوضاعش معلوم است».

فارس: با این اوصاف، وضع جسمی شما در حال حاضر چطور است؟

شمس: با اینکه چند روز از ماجرا گذشته اما هنوز آثار کوفتگی آن در سر و گردنم وجود دارد.

فارس: گفتی که یک کانکس کلانتری هم آنجا بود یعنی مأموران کلانتری هیچ عکس العملی نسبت به این اتفاق نداشتند؟

شمس: نه، اصلاً! در تعجبم که نیروهای پلیس در آنجا پس چه نقشی دارند، مگر نه اینکه امنیت منطقه را باید تأمین کنند؟

فارس: نیروهای پلیس در کانکس حضور داشتند؟ شاید آن زمان در محل، حاضر نبودند؟

شمس: حضور داشتند همیشه یکی از نیروهایشان بیرون کانکس می‌ایستد و کشیک می‌دهد، آن روز پلیس که از موضوع، مطلع نبود اما شلوغی بیست نفری در خیابان را که می‌دید می‌توانست حداقل عکس العملی نشان دهد. این خانم به حدی رفتاری عجیب و غیرطبیعی داشت که حتی اگر یک سوزن در اختیارش بود چشمان من را درمی‌آورد چه برسد به اینکه وسیله دیگری برای حمله داشت معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتاد. این خانم حتی زمانی هم که از دستش نجات پیدا کرده بودم فریاد می زد که «اگر یک بار دیگر ببینمت می کشمت، مگر یک بار دیگر نبینمت، زنده نمی‌گذارمت و...»

فارس: در موارد قبلی که امر به معروف و نهی از منکر داشتید، برخوردها چطور بود؟

شمس:من همیشه با خودم اقلام تبلیغاتی برای حجاب به همراه دارم سعی می‌کنم به آرامی آنها را تشویق به باحجاب بودن کنم اما تا به حال با چنین صحنه‌ای مواجه نشده بودم و این واکنش برای خودم خیلی عجیب بود.

فارس: خوب، ماجرا را تا اینجا گفتید که آقایی، شما را از دست این خانم نجات داد بعد از آن چه اتفاقی افتاد سراغ کانکس کلانتری رفتید؟

شمس: نه، تعدادی از مردم برای اینکه خطری دوباره از طرف آن خانم برای من نباشد من را تا منزل همراهی کردند ولی وقتی رسیدم خانه، خانواده به من گفتند که باید به سراغ کلانتری می‌رفتم و شکایت می‌کردم برای همین دوباره با خانواده به سمت محل اتفاق برگشتیم و سراغ کانکس کلانتری رفتم موضوع را توضیح دادم و از اینکه عکس‌العملی نشان نداده بودند گله کردم، آنها به من گفتند که حالا که این خانم رفته از چه کسی می‌خواهم شکایت کنم اما گفتم من شکایتم از مسئولان است نه از این خانم. پرسیدم گشت ارشادی که قبلاً روبروی این مرکز خرید می‌ایستاد کجاست؟ جوابم را این طور دادند که «دیگر گشت ارشاد جمع شده»؛ در حالیکه گشت ارشاد نقش بازدارندگی داشت. سربازی که در کانکس بود به من گفت که «ما فقط وظیفه داریم اینجا مراقب باشیم که دزدی انجام نشود»!

فارس: شما مسئول این اتفاق را چه کسی یا چه دستگاهی می‌دانید؟

شمس: بدحجاب‌ها وقیح شده‌اند باید کار فرهنگی بیشتری در جامعه صورت بگیرد. نباید به جایی برسیم که حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را فراموش شده بدانیم تا هر کسی هر طوری که می‌خواهد در جامعه اسلامی عمل کند.

 

 

















      

«شاید بهتر باشد اصلاح‌طلبان درون حاکمیت نباشند تا بتوانند خود را احیا کنند.» این را رئیس دفتر، معاون پارلمانی و حقوقی رئیس دولت اصلاحات در حالی که معتقد به تندروی‌های اصلاح‌طلبان است می‌گوید. وی همچنین یکی از دلایل خود برای ضرورت حق انتخاب کابینه برای رئیس دولت را عدم سلب مسئولیت رئیس‌جمهور در آینده ذکر می‌کند و با اینکه می‌گوید «اگر کسی واقعاً دلسوز کشور و حتی اصلاح‌طلبی باشد، نباید در پی حضور خودش یا افراد مشخصی در کابینه باشد.» می‌گوید: «البته ما یک اشتباه کردیم، اگر موقع ائتلاف این بحث‌ها را تمام می‌کردیم و بعد ائتلاف صورت می‌گرفت، بهتر بود، اما چنین کاری نکردیم.» در مورد ابعاد مختلف انتخابات و واکنش‌های پساانتخابات با محمدعلی ابطحی به گفت‌وگو نشستیم.

 
به گزارش برهان، متن کامل این گفتگو به شرح زیر می باشد:

تحلیل شما در مورد گفتمان‌های حاضر در انتخابات چیست؟ هویت سیاسی هر یک از نامزدها را چه می‌دانید؟

ادامه مطلب...




      

یکی از مراجع تقلید، با اشاره به طرح یک فتوا در خصوص درستی روزه بعد از نوشیدن آب، این فتوا را خلاف اجماع فقهای اسلام دانست.

به گزارش مهر، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، بعد از ظهر دوشنبه در جلسه تفسیر قرآن کریم که در ایام ماه مبارک رمضان در شبستان امام خمینی(ره) حرم مطهر حضرت معصومه(س) برگزار می‌شود در سخنانی، با اشاره به فتوای جنجالی درباره آب نوشیدن روزه‌داران اظهار داشت: در دهان برخی‌ها انداخته‌اند که وقتی روزه دار تشنه شد و تاب و تحمل تشنگی را نداشت، می‌تواند برای رفع تشنگی آب بخورد در حالی که روزه او نیز صحیح است.
 
وی عنوان کرد: در این صورت کافی است که روزه داران کوزه‌ای آب در کنار خود قرار دهند و هرگاه تشنه شدند، برای رفع تشنگی بنشوند! در این صورت باید پرسید اگر کسی روزه دار باشد و چند لیوان آب بخورد این چگونه روزه داری است!
 
با دین مردم بازی نکنید
 
استاد برجسته حوزه علیمه قم، با هشدار نسبت به کسانی که چنین فتواهایی صادر می‌کنند با بیان اینکه با دین مردم بازی نکنید افزود: در این فتوا استناد به روایتی شده که هم از نظر سند و هم از نظر دلالت زیر سئوال است و اگر هم فرض بر صحت حدیث باشد در میان فقها، احدی چنین فتوایی نداده است و این گفته خلاف اجماع فقهای اسلام است و بالا‌تر از آن احتمال دارد خلاف ضرورت دین باشد.
 
وی اظهار داشت: اگر کسی مریض است و نمی‌تواند روزه بگیرد، اسلام به او اجازده داده است تا افطار کند و بعد قضای آن را به جا بیاورد.
 
آیت الله مکارم شیرازی با بیان اینکه کسانی که این فتوا را می‌دهند باید مراقب گفته‌های خود باشند و بدانند نتیجه حرف‌هایشان چیست، افزود: ضرورت دین بدان معنا است که کلیه مسلمانان این کار را نادرست می‌دانند.
 
در جامعه اسلامی نباید رانت خواری وجود داشته باشد
 
وی در ادامه تفسیر سوره احزاب با اشاره به آیات 28 و 29 این سوره به موضوع رانت خواری پرداخت و گفت: امروز در رسانه‌ها از رانت خواری به عنوان کار بدی یاد می‌شود که البته در جامعه اسلامی نباید رانت خواری وجود داشته باشد.
 
این مفسر قرآن کریم گفت: رانت خواری در واقع دادن امتیاز ویژه به برخی از افراد است به عنوان مثال ارز ارزان در اختیار افرادی برای وارد کردن کالایی داده شود اما بعد از واردات، آن را به قیمت ارز آزاد عرضه کنند.
 
وی ابراز داشت: در بیان این مسائل نظر ما بر روی شخص خاصی نیست و ما کلیات مباحث را مطرح می‌کنیم.
 
 
 
آیت الله مکارم شیرازی ادامه داد: دولت برای خرید کالایی باید مناقصه برگزار کند، اما ممکن است در این خصوص امتیاز ویژه‌ای را برای آشنایان و هم جناحان خود در نظر بگیرد.
 
استاد برجسته حوزه علیمه قم، رانت خواری را حرام و ممنوع دانست وافزود: بیت المال جامعه اسلامی باید بر اساس حساب و کتاب خرج شود.
 
همراه بردن اقوام در مسافرت‌های خارجی مسئولان، رانت خواری و ممنوع است
 
مفسر قرآن کریم، اضافه کرد: ممکن است مسئولان در مسافرت‌های خارجی خود اقوام را هم به همراه ببرند تا آن هم از بیت المال سفری کرده و تفریحی داشته باشند که باید دانست این امتیازات ویژه و رانت خواری در جامعه اسلامی ممنوع است.
 
به فعالان انتخاباتی و اقوام نباید امتیاز ویژه دارد
 
آیت الله مکارم شیرازی تاکید کرد: این معنا ندارد که بستگان، اقوام و کسانی که در عرصه انتخابات فعالیت داشته‌اند برای به آن‌ها امتیاز ویژه‌ای کنار گذاشت و در واقع در کشوری اسلامی دادن امتیاز ویژه ممنوع است.
 
وی در ادامه با اشاره به خطبه 224 نهج البلاغه و داستان درخواست عقیل برادر حضرت علی(ع) از ایشان برای دریافت سهم بیشتر از بیت المال اظهار داشت: این خطبه شیوه مبارزه علی(ع) را با رانت خواری نشان می‌دهد که حضرت در پاسخ به درخواست عقیل آهن گداخته‌ای را به سمتش برد که با فریاد عقیل مواجه شد و حضرت فرمود تو با این درخواست خود می‌خواهی مرا به آتش جهنمی ببری که خداوند با خشم و غضب خود آن را برافروخته است و مرا از مسیر و روش خود در اجرای عدالت دور کنی.
 
رئیس دولت، وزیر و مدیرکل نمی‌توانند امتیاز ویژه‌ای به اطرافیان دهد
 
مرجع تقلید شیعیان، تاکید کرد: این رفتار امیرالمومنین(ع) بدان معنا است که رئیس دولت، وزیر و مدیرکل نمی‌توانند امتیاز ویژه‌ای از بیت المال به اطرافیان خود حتی به برادرش بدهند.
 
وی تصریح کرد: عالم اسلام باید افتخار کند پیشوایی همانند علی(ع) دارد که با مسئله رانت خواری که برای دنیای امروز معمول شده مبارزه کرده است.
 
آیت الله مکارم شیرازی عنوان کرد: در غرب رانت خواری معمول است و سرمایه داران به کاندیداهای ریاست جمهوری حمایت‌های مالی می‌کنند و آن‌ها هم بعد از پیروزی در انتخابات به آن سرمایه داران امتیازات ویژه می‌بخشند که اگر این مسائل از زندگی مسلمین و غیر مسلمانان برچیده شود، نظم و عدالت حاکم خواهد شد.





      

جعبه خرمایی که رزمنده ها دست نخورده گذاشتند

 محمدعلی قنبری از رزمندگان دفاع‌مقدس است که خلوص نیت و ایثار رزمنده‌ها را در قالب خاطره‌ای از ماه رمضان توصیف می‌کند.

وی می‌گوید: تیرماه سال 61 با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود. من یک بسیجی کم سن و سال بودم و هنوز چهارده سالم تمام نشده بود که برای دومین بار به جبهه اعزام می‌شدم.

ما را ابتدا به منطقه عملیاتی غرب «سرپل ذهاب محورتپه قلاویز» و بعد از گذشت چند هفت جهت عملیات، به منطقه جنوب کشور اعزام کردند. اولین گروه اعزامی از استان همدان به جنوب کشور بودیم به همین دلیل مورد بدرقه پورشور مردم قرار گرفتیم. بعد از اعزام به اهواز، گروه ما را که یک تیپ پیاده بودیم در یک دبیرستان اسکان دادند. دو سه شب اول که در شهر بودیم به خاطر اینکه به هوای گرم و شرجی جنوب عادت نداشتیم خیلی سخت گذشت. بعد از مدتی به منطقه عملیاتی شرق بصره اعزام شدیم. ما را در یک اردوگاه صحرایی که با چادر درست کرده بودند جهت توضیح فرماندهان و سردسته‌ها به مدت یک هفته نگه داشتند.

منطقه عملیاتی یک خاکریز 8 کیلومتری بود که به شهر بصره تسلط داشت که با شدت و نیروی زیادی محافظت می‌شد. ساعت عملیات یک بامداد و با رمز «یا مهدی ادرکنی» بود. در آن شب بچه‌ها بعد از راز و نیاز و دعا با خدا به نیت پیروزی روزه مستحبی گرفتند. عملیات شروع شد و به یاری خداوند به خاکریز هجوم بردیم و دشمن را زمین‌گیر و خاکریز را به تصرف خود درآوردیم.

خدا می‌داند با وجود اینکه بعضی از بچه‌ها هنوز افطار نکرده بودند و تنها از آبی که در قمقمه داشتند خورده بودند ولی جعبه خرما به دست هر کس می‌رسید می‌گفت سیرم، و به نفر بعدی خود می‌داد و آخرین نفر جعبه خرما را دست نخورده به معاون فرمانده داد
سپیده صبح بود که دشمن با صدها تانک و نیروهای تازه نفس شروع به تک کرد. 48 ساعت با دشمن درگیر بودیم تا اینکه نیروهای کمکی که از برادران اصفهانی بودند جایگزین ما شدند. بعد از 48 ساعت درگیری خسته و گرسنه حدود نیمه شب بود که به اردوگاه رسیدیم. بنابراین از غذا و شام وحتی یک تکه نان هم خبری نبود به جز یک جعبه خرما که آن را به معاون فرمانده که از همه ما خسته‌تر بود،دادند.

فرمانده تیپ، برادر «چلوی»‌، شهید شده بود. معاون فرمانده همگی ما را که حدود 140 یا 150 نفر بودیم به خط کرد و گفت:‌ برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و آنهایی که می‌توانند، تا فردا صبح تحمل کنند. خدا می‌داند با وجود اینکه بعضی از بچه‌ها هنوز افطار نکرده بودند و تنها از آبی که در قمقمه داشتند خورده بودند ولی جعبه خرما به دست هر کس می‌رسید می‌گفت سیرم، و به نفر بعدی خود می‌داد و آخرین نفر جعبه خرما را دست نخورده به معاون فرمانده داد.


همگی خسته و گرسنه و به یاد دوستان و همسنگران خود که در این عملیات با زبان روزه به کاروان شهدا، مجروحان و اسرا پیوسته بودند دعا و گریه کردیم.






      
<      1   2   3   4   5   >>   >